بازار آریا - مراسم تحلیف ریاستجمهوری
آمریکا در حالی این هفته برگزار میشود که کاستیهای مهمی در برنامههای دولت
ترامپ وجود دارد. این کاستیها از …
مراسم تحلیف ریاستجمهوری
آمریکا در حالی این هفته برگزار میشود که کاستیهای مهمی در برنامههای دولت
ترامپ وجود دارد. این کاستیها از آن جهت اهمیت دارد که جهان شاهد موج جدیدی از به قدرت رسیدن دولتهای راستگرا است و دستور کار دولت
ترامپ میتواند الهامبخش این دولتها باشد و چنددهه آتی جهان را رقم بزند.
در اقتصاد، برنامه
ترامپ را میتوان در کاهش مالیاتها، اخراج برخی مهاجران، تغییر در تعرفهها و سیاستهای صنعتی خلاصه کرد. یک اقتصاددان این برنامه را دستور کاری برای حداکثر سال اول دولت
ترامپ نامید و اعلام کرد اگر به جای مبارزه بیش از حد بر سر تعرفهها، به نوآوریهای جسورانه رشدمحور توجه شود، فرصتهای زیادی در دولت جدید
آمریکا وجود خواهد داشت. در سیاست نیز نگرانیهایی در خارج و داخل
آمریکا نسبت به غلبه جنبه «ویرانگری»
ترامپ بر جنبه «اصلاحگری» او وجود دارد؛ بهطوریکه متحدان و حتی دشمنان ایالات متحده نیز به دنبال اطمینان حاصل کردن از عدم وقوع این اتفاق هستند.
جان کاکرین جان کاکرین درمیان اهالی
اقتصاد چهرهای شناخته شدهاست. این استاد دانشگاه، دکترای
اقتصاد خود را از دانشگاه برکلی دریافت کردهاست و سابقه حضور در شورای مشاوران
اقتصادی را در کارنامه دارد. او در یادداشتی تازه توضیح دادهاست که دولت
ترامپ در حوزه
اقتصاد باید چه رویکردی داشتهباشد. او برنامه فعلی تیم
ترامپ را اینگونه خلاصه میکند: «بر تعداد کاهش مالیاتها بیافزایید، برخی از مهاجران را اخراج کنید و بخشی از تعرفهها و سیاستهای صنعتی را کنار بگذارید.» او معتقد است این برنامه صرفا میتواند برنامهای برای سالاول دولت
ترامپ باشد و با توجه به الهامبخشبودن برنامههای دولت
آمریکا برای سایر ملل جهان، باید نکات بیشتری را دربر بگیرد.
تیم
اقتصادی ترامپ در حال تکمیلشدن و بستن برنامههای خود است. دارم به این فکر میکنم میتوانم چه توصیهای برای آنها داشته باشم؟ درحالیکه در انتظار تلفنشان هستم، این نکات به ذهنم میرسد. بهنظر میرسد دولت او دستور کار ساده و محدودی دارد: بر تعداد کاهش مالیاتها بیافزایید، برخی از مهاجران را اخراج کنید و بخشی از تعرفهها و سیاستهای صنعتی را کنار بگذارید.
توصیه من به آنها این است که خیلی بزرگتر فکر کنید. بله، همه اینها دستورکار سالاول خواهد بود، اما از آن زمان بهمنظور فراهمآوردن زمینه برای تغییرات دگرگونکننده نیز بهره ببرید. میراث
ترامپ چه خواهد بود؟ روی تغییر نحوه انجام امور تمرکز کنید و به پاسخهای سیاستی که ممکن است درآینده متوقف شود راضی نشوید. در بسیاری از موارد، اجازه رشد به علفهای هرز بهتر از تلاش برای اصلاح دایناسورها عمل خواهد کرد.
ما در یک نقطهعطف تاریخی هستیم. چپ مترقی بیاعتبار شدهاست و رایدهندگان، «نخبگانی» را که کشور را در چند دههگذشته اداره میکردند، کاملا بیکفایت میدانند. ما به اطراف نگاه میکنیم و زندگی عمومی ما شبیه زبالهدانی میشود. موج ضدانقلابی جهان را فراگرفتهاست، از خاویر مایلی در آرژانتین گرفته تا جورجیا ملونی در ایتالیا و پیر پویلیور در کانادا. این وضعیت بهطور بالقوه بزرگتر از انقلاب ریگان-تاچر است، اما اینکه این موج به کجا منتهی خواهدشد هنوز یکسوال با پایان باز است. شما، یعنی تیم
اقتصادی ترامپ، میتوانید آن دستور کار را تنظیم کنید.
ترامپ را دستکم نگیرید بله، او دردسرساز است. او سخنانی را خارج از محدودیتهای خستهکننده بین احزاب میگوید و انجام میدهد. او در مورد خرید گرینلند صحبت خواهد کرد! یک دستور کار در اینجا وجود دارد. در اصطلاح کلی فلسفی، این دستور کار «رشد»، «فراوانی»، «کارآیی» و «آزادی» است. این در تضاد با برخی از جناح راست است که آرزوی زندگی محافظت شدهتری دارند و مایلند رکودی را که اقتصادهای محافظتشده از آن رنج میبرند، بپذیرند.
اما لازم نیست دعوا کنید. اگر بهجای مبارزه بیش از حد بر سر تعرفهها، وقت خود را صرف نوآوریهای جسورانه رشدمحور کنید، فرصتهای زیادی در دستور کار
ترامپ وجود دارد و خیلی فراتر خواهید رفت.
مالیاتها نظام فعلی مالیات بر درآمد تنفربرانگیز است. آن را بکوبید و از نو بسازید. این مالیات سه کارکرد دارد؛ افزایش درآمد دولت، توزیع مجدد درآمد و یارانهدادن به این و آن. کار را با جداکردن این کارکردها آغاز کنید.
درآمد: برای افزایش درآمد برای دولت با حداقل هزینه اقتصادی، پاسخ صریح و بیابهام این است که مالیات بر درآمد اشخاص و شرکتها، مالیات بر دارایی، کلیه مالیاتها بر نرخ بازده(بهره، سود سهام) حذف و مالیات بر مصرف جایگزین شود. نرخی یکسان برای همهکالاها بگذارید. درآمد خود را از طریق خرابکردن قیمتها بهدست نیاورید. بدون کسر، بدوناستثنا، حتی سود وام
مسکن و کسورات خیریه را هم مشمول مالیات کنید. نرخ مالیات را کاهش دهید، در عوض پایه را گسترش دهید. من به دلایل مختلف مالیاتارزشافزوده را ترجیح میدهم، اما مکانیزم آن چندان مهم نیست. «مالیات منصفانه» پیشتر به کنگره برده شده بود. پیشنهاد مالیات از مصرف از دهه1970 مطرحشده بود و ممکن است اکنون این اتفاق بیفتد.
بازتوزیع: ایده مالیات تصاعدی چه میشود؟ خب اکنون در حال بازتوزیع درآمد هستید که یکسوال جداگانه است. ما باید دست از نگاه جدا جدا به مالیاتها برداریم و میزان تصاعدیبودن کل سیستم که شامل مالیات و مخارج میشود را درنظر بگیریم. یک مالیات ثابت که بر مبادلات بزرگ وضع میشود، میتواند تصاعدیتر از یک مالیات بر درآمد تدریجی باشد. می توان به ترکیب مالیات و بازتوزیع، با مالیات بر مصرف تصاعدی یا حتی مالیاتارزشافزوده تصاعدی ادامه داد، اما چرا مالیاتها را منحرف میکنیم تا کار بازتوزیع را انجام دهیم؟ اگر میخواهید بازتوزیع کنید، مستقیما به مردم چک بفرستید. آن را در قالب بودجهسالانه بگنجانید و به شکل حقوق دائمی نپردازید. مانند بسیاری از موارد دیگر، ابتدا بر روی دستیابی به ساختار تصمیمگیری تمرکز کنید، نه نتیجه نهایی.
یارانهها: مناطق ویژه، اعتبارات مالیاتی
مسکن کمدرآمدها، اعتبار مالیاتی بهرهوری انرژی، اعتبار مالیاتی بر انرژیهای تجدیدپذیر، اعتبار مالیاتی خودروهای برقی و غیره. اعتبارات مالیاتی، کسورات، مستثنیها، معافیتها، تعویقها و نرخهای ترجیحی مالیاتی… مانند برنامههای هزینه اجباری(مانند مدیکر) عمل میکنند و از نظر اندازه با هزینههای اختیاری فدرال قابلمقایسه هستند. بسیاری از این موارد بهطور خودکار با مالیات بر درآمد شرکت حذف میشود. اگر میخواهید این کار را انجام دهید، چک برای افراد ارسال کنید. این چک در بودجه، سالانه اختصاصداده میشود. چکهایی ارسال کنید که رایدهندگان بتوانند آنها را ببینند.
برنامههای اجتماعی ما صدها برنامه اجتماعی استطاعت مالی را در کنار بازتوزیع از طریق کدهای مالیاتی داریم. اینها باید در یک سیستم معقول ادغام شوند. برنامهها با هم، همپوشانی و تعامل دارند، بنابراین حتی اگر هر برنامه بهخوبی طراحیشده باشد که مثلا 30سنت از مزایای پرداختی را به ازای هر
دلار درآمد بیشتر فرد نیازمند کاهش دهد، زمانیکه چندین برنامه را اجرا کند، بهراحتی به ازای هر دلاری که بهدست میآورد، یک
دلار از مزایایش را از دست خواهد داد. همه آنها را تجمیع کنید و مطمئن شوید هیچکس با نرخ مالیات نهایی بیش از 50درصد روبهرو نیست. سادهسازی شدید این نظام کمک خواهد کرد. چرا ما بیش از صد یارانه مسکن، غذا، انرژی، حملونقل، سلامت و درآمد داریم؟
اگر انگیزشها را درست درنظر بگیریم، بسیاری از هزینهها تبخیر میشود. اصلاحات تامیناجتماعی نیز بهخوبی شناخته شدهاست. رشد پرداختها را به شاخص قیمتها میخکوب کنید، نه دستمزد. دوره اشتغال را طولانیتر کنید. این صندوقها به ناچار تبدیل به یک برنامه انتقال خواهندشد، نه یک برنامه پسانداز.
سلامت مراقبتهای بهداشتی و
بیمه یک آشفتگی بهشدت گرانقیمت است. کیفیت میتواند خوب باشد، اما هزینه آن وحشتناک است. این ناسا است نه اسپیس ایکس. به آخرین صورتحساب خود نگاه کنید.
بازار را برگردانید. هیچ دلیلی وجود ندارد که مراقبتهای بهداشتی و
بیمه نتواند توسط یک بازار رقابتی مقرراتزداییشده ارائه شود. با کوپن به افراد فقیر کمک کنید. اگر دولت بخواهد برای
بیمه مردم هزینه کند، به این معنا نیست که دولت باید شرکت
بیمه خود را اداره کند، یا در صورت تمایل، یک سیستم عمومی بینقص ارائه دهید، اما مراقبتهای بهداشتی شما، من و آمریکاییهای شاغل معمولی برای کمک به مردم فقیر نیازی به مدیریت دولت ندارند. ما برای ارائه سرپناه برای بیخانمانها چیزی تحتعنوان تملک
مسکن از سوی دولت نداریم.
از تخفیف مالیاتی درنظرگرفته شده برای
بیمه گروهی ارائهشده توسط کارفرما خلاص شوید یا حداقل آن را برای طرحهای قابلانتقال شخصی اعمال کنید.(زمانیکه از شر مالیات بر درآمد خلاص شویم، این کار آسانتر خواهدشد. این چیزها با هم تعامل دارند.) بازار نقدی را بازگردانید تا امکان اینکه صرفا برای مراقبت پرداخت کرد نیز فراهم شود.
قیمت نقدی باید
قیمت پایین باشد! شاید به قانونی نیاز داشته باشیم که ارائهدهندگان باید
قیمت نقدیبرابر یا کمتر از هر
قیمت مورد مذاکره از جمله Medicare را ارائه دهند، یارانههای متقابلرا حذف کنید و اجازه رقابت بدهید. ما واقعا نیازی به خلاصشدن از شر اوباماکر بهطور کامل نداریم. فقط از شر تعدادی از ممنوعیتهای آن خلاص شوید که اجازه نمیدهند یک سیستم رقابتی نوآورانه ظهور کند و با اوباماکر رقابت کند، برای مثال با اجازهدادن به سیاستهای قابلانتقال تضمینشده تجدیدپذیر که اکنون غیرقانونی هستند این کار ممکن میشود.
سازمان غذا و دارو باید داروها را تایید کند، اما خرید آن داروهای تاییدنشده را نباید غیرقانونی کند یا پوشش
بیمه را به تایید خود منوط کند. محدودیت عرضه دانشکده پزشکی، صدور مجوز دولتی، مهاجران بیشتر کارکنان بهداشتی و… از دیگر مواردی هستند که نیاز به بازنگری دارند.
مقررات وزارت دوج ابتکاری عالی است و من مشتاقانه منتظرم تا ببینم آنها در صورت مواجهه با باتلاق نظارتی چه میکنند. مشکل تعداد مقررات نیست، مشکل کاری است که آن مقررات انجام میدهند. به مقررات هوشمند نیاز داریم، نه فقط مقررات کمتر.
ساختار مقررات را اصلاح کنید. هر مقررات باید هر 5 یا 10 سال یکبار با یک بازنگری اجباری روبهرو شود. باید از طریق هزینههای گذشتهنگر و اظهارنظر عمومی بازنگری شود. باید مرتبا ثابت کند که طبق خواسته کار میکند. بررسی نظارتی نمیتواند بیش از یک سالطول بکشد، چالشهای قانونی در یک سالبه پایان میرسد. بررسی کنگره برای مسدودکردن مقررات باید پایان باز داشته باشد. بدیهی است که تنظیمگری هوش مصنوعی، بزرگترین و امیدوارکنندهترین نوآوری فنی در حالحاضر، قبل از اینکه از تواناییهایش ایدهای داشته باشیم، یک ایده نابودگر رشد خواهد بود.
اروپا را در این مسیر دنبال نکنید.
انرژی همه را بیرون بریزید. استانداردهای مسافت پیمودهشده، استانداردهای بهرهوری،
ماشین لباسشوییهایی هستند که
لباس نمیشویند، یارانههای
انرژی خورشیدی و نیروگاههای بادی و خودروهای برقی را که یک ذره هم تولید کربن را کاهش نمیدهند، کنار بگذارید(اگر به گزینههای جایگزین یارانه بدهید، فقط بخشی از تقاضای
گاز آزاد میشود تا شخص دیگری آن را بسوزاند.) به جنگ در مورد سوختهای فسیلی و پرداخت یارانه به قطار و همه امثال اینها پایان دهید. چگونه از دهه1970 استانداردهای مسافت پیموده شده داشتهایم و فورد F150 محبوبترین
خودرو در ایالاتمتحده است؟(پاسخ: استانداردها را برحسب وزن تفکیک کنید و سایر مقررات را لغو کنید.)
در صورت اعمال نکات بالا به این نقطه خواهیم رسد که «به هر مقررات نگاه کنید و صادقانه ببینید که آیا به چیز مفیدی دستیافتهاست یا خیر.»
انرژی هستهای را برگردانید. تامین مالی کمیسیون تنظیم مقررات هستهای را به تعداد رآکتورهایی که تایید میکند، منوط کنید.
اصلاحات داد-فرانک با شکست مواجه شد. به
بانک سیلیکونولی نگاه کنید. این
بانک مثل فیلی در اتاق بود که مقامات نظارتی آن را ندیدند و اکنون همان افراد میخواهند «ریسکهای آبوهوایی» را تنظیم کنند. بانکهای بزرگ هنوز آنقدر بزرگ هستند که نمیتوانند شکست بخورند و همچنان روی کمکهای دولتی حساب باز میکنند. فدرالرزرو اجازه نداد
قیمت اوراق قرضه شرکتی در آخرین شوک کاهش یابد.
دیگر بس است، ما پاسخ را میدانیم. با بانکداری با سرمایهگذاری
سهام و سپردههای محدود، دیگر نیازی به بحران مالی بخشخصوصی نداریم.
لازم نیست دایناسورهایی که فریاد میزنند که باید به ازای هر 10دلاری که میگیرند، یک
دلار بگذارند را اصلاح کنید. فقط اجازه دهید موشها رشد کنند. اگر یک موسسه مالی دارید که بدهی کوتاهمدت در آن کمتر از مثلا 25درصد ارزش بازار
سهام و بدهی بلندمدت است، هرکاری را که میخواهید انجام دهید(مانند اسپیس ایکس. چرا ما به لشکری از تنظیمکنندهها نیاز داریم که به سبد اوراق قرضه امن در ترازنامه بانکها نگاه کنند و هیچکدام به موشکهایی به مریخ نگاه نمیکنند؟ زیرا اسپیسایکس از طریق
سهام تامین میشود.) اگر سپردهها را میگیرید و پرداختها را پردازش میکنید، آنها را با ذخایر یا خزانههای بسیار کوتاهمدت پشتیبانی کنید و کاری را که میخواهید انجام دهید.
بدهی خزانهداری را اصلاح کنید. این خزانهداری است که باید همه ذخایر را تامین کند، نه بانکمرکزی.
مهاجرت در شرایطی که نرخ زاد و ولد رو به کاهش و برنامههای رفاه اجتماعی در آستانه ورشکستگی هستند، به مهاجران نیازمندیم. ما به مهاجران
اقتصادی نیاز داریم؛ کسانی که بیایند، کار کنند، کسبوکار راه بیندازند، تشکیل خانواده بدهند و مالیات بپردازند. آیا هزینههای درمان سرسامآور است؟ پرستاران بیشتری جذب کنید. در مورد اشتغال نیز ورود هر مهاجر، تقاضا در بازار را افزایش داده و بهتبع آن، فرصتهای شغلی جدیدی برای شهروندان آمریکایی فراهم میسازد.
سیستم
مهاجرت کنونی ناکارآمد بوده و عمدتا بر موضوعاتی چون پناهندگی و پیوستن خانوادهها متمرکز است. بهنظر میرسد این سیستم بهگونهای طراحیشده که پذیرای افرادی باشد که احتمالا هزینههای زیادی برای جامعه خواهند داشت و به آسانی در آن ادغام نخواهند شد. روند
مهاجرت قانونی مبتنی بر اقتصاد، بسیار پیچیده و دشوار است. اگر فردی بخواهد به ایالاتمتحده
مهاجرت کند، در آنجا مشغول بهکار شود، مالیات بپردازد، خانواده تشکیل دهد و برای مثال به حزب جمهوریخواه رای دهد، زمان انتظار برای شهروندان بسیاری از کشورها، عملا به صدها سالمیرسد.ترامپ برخی ایدههای خوب را مطرح کردهبود: افزایش صدور ویزای H1B، اعطای گرین کارت به فارغالتحصیلان رشتههای STEM و استقبال از کاناداییها، اما باید فراتر از این چارچوبها اندیشید. بوروکراتها صلاحیت تصمیمگیری در مورد میزان بهرهوری افراد را ندارند.
تمرکز باید بر وضع قوانین باشد، نه تعیین سقفعددی. همانگونه که وضع
تعرفه بر تعیین سهمیه ترجیح دارد، وضع قوانین شفاف و کارآمد نیز بر تعیین اعداد و ارقام ارجح است. بهترین راهحل، تعیین هزینه برای
مهاجرت است؛ بدین صورت که متقاضی با پرداخت مبلغی(مثلا دههزار دلار)، داشتن تسلط به زبان انگلیسی، قبولی در آزمون شهروندی، اثبات توانایی مالی برای تامین زندگی خود و تعهد به عدماستفاده از خدمات حمایتی دولتی به مدت پنج سال، میتواند به ایالاتمتحده وارد شود.
مهاجرت موفق، مستلزم ادغام و همگونسازی فرهنگی است. این مهمترین ضعف سیاستهای مهاجرتی در
اروپا بودهاست.
موارد جزئی اصلاح قوانین کار: استخدام و اخراج نیروی کار به روندی دشوار و پیچیده تبدیل شدهاست. انبوهی از قوانین و مقررات دستوپاگیر، مانع این امر هستند.(آیا میدانستید قانونی فدرال حتی در مورد نحوه تقسیم انعام بین کارکنان وجود دارد؟!) ما اکنون به «جمهوری منابع انسانی» بدل شدهایم. کافی است تلاش کنید یک پرستار بچه را بهطور قانونی استخدام کنید تا با موانع متعدد روبهرو شوید.
آموزش: استفاده از بنهای آموزشی و تاسیس مدارس خودگردان در دستور کار قرار بگیرد.
لغو قانون جونز: شاید زمانیکه ناوگان دریایی ایالاتمتحده به یک کشتی تقلیل یابد، بتوانیم این قانون منسوخ و ناکارآمد را کنار بگذاریم.
هزینهها و تاخیرهای سرسامآور در پروژههای ساختوساز: دومیلیارد
دلار هزینه برای ساخت هر مایل مترو! 10سال زمان برای دریافت مجوز! قوانین دیویس-بیکن و محدودیتهای پیمانکاری، هزینههای ساختوساز را بهشدت افزایش میدهند. بررسیهای زیستمحیطی(NEPA) نیز مزید بر علت است. باید دوباره
آمریکا را به قطب سازندگی تبدیل کنیم.
تورم افسارگسیخته هزینهها، بزرگترین معضل ملی ماست.
مسکن: ما به شکلی بیرویه به بخش
مسکن یارانه میدهیم و همزمان، آن را بهشدت تحتمقررات دستوپاگیر قراردادهایم. باید نهادهای فانی می و فردی مک(Fannie Mae و Freddie Mac) و طرحهای موسوم به
مسکن «مقرون به صرفه» را حذف کنیم. کسر مالیات بهره وام
مسکن نیز باید لغو شود(که با حذف مالیات بر درآمد، خودبهخود منتفی خواهدشد.) کنترل اجارهبها نیز باید برداشته شود. اولین اقدامی که «اداره حمایت مالی از مصرفکننده» باید انجام دهد، هدایت مردم از سرمایهگذاریهای پرریسک و کمبازده مانند خانههای شخصی به سمت سرمایهگذاریهای مطمئنتر مانند
سهام است. حفاظت بیرویه از بناهای تاریخی باید محدود شود. شهرهای ما موزه نیستند؛ بگذارید ساخته شوند؛ حقوق مالکیت باید احیا شود.
پایاندادن به فعالیت
بانک صادرات و واردات(Ex-Im Bank): این بانک، نمونهای از یارانههای رانتخوارانه در نظام سرمایهداری ماست که باید حذف شود.
حملونقل: بهجز چند مورد استثنا، قطار در مقایسه با اتوبوس، گزینه
اقتصادی و کارآمدی نیست. قطار شاید جذاب و نوستالژیک باشد، اما به طرز گزافی گران، محدود به مسیرهای ریلی، با ظرفیت جابهجایی مسافر پایین و فاقد انعطافپذیری است. اولویت اختصاص بودجهبه حملونقل ریلی در برنامههای فدرال باید حذف شود. هیچ بودجه فدرالی نباید به سیستمهای حملونقل عمومی که از مسافران هزینه دریافت نمیکنند، اختصاص یابد. به بخشخصوصی اجازه فعالیت در زمینه اتوبوسرانی دادهشود. حملونقل عمومی باید سریع، ایمن و مقرونبهصرفه باشد. دستورات بایدن مبنیبر ممنوعیت استفاده از بودجهزیرساخت برای احداث جادهها یا خطوط جدید باید لغو شود.
قانون سرمایهگذاری در نظام حقوقی ما بهشدت ناکافی بودهاست. دربرابر هزینههای هنگفت صدمیلیارد دلاری که صرف مواردی چون بخشش وام دانشجویی، یارانههای صنایع تراشه،انرژی و… میشود، این سرمایهگذاری بسیار اندک است.
میزان موفقیت در کشف جرایم، به شکل نگرانکنندهای پایین است. اگر تقریبا تمامی مرتکبین جرم دستگیر میشدند، شاهد کاهش چشمگیر جرایم و نیز اعمال مجازاتهای سبکتر و کمهزینهتر بودیم. از سوی دیگر، متهمان سالهای طولانی را در انتظار محاکمه بهسر میبرند و اغلب آنها از برگزاری دادگاه منصفانه بیبهرهاند. اگر مهاجران حقی برای رسیدگی قضایی دارند، این رسیدگی نباید سالها به تعویق بیفتد. تنها 1457 قاضی فدرال در کل کشور وجود دارد. آزادیهای
اقتصادی ما، بهویژه حق انجام مبادلات مالی، باید اعاده شود. دیگر نباید کسی از دسترسی به خدمات بانکی محروم شود.
انجمن فدرالیست: اکنون زمان بازنگری در رای پرونده «ویکارد در مقابل فیلبرن» است! اگر من در حیاط خلوت خانهام گندم بکارم تا برای خانوادهام نان بپزم، این موضوع به هیچوجه نباید دغدغه دولت فدرال باشد!
جمعبندی خب ما میتوانیم همچنان این لیست را ادامه بدهیم. بهنظر میرسد از توصیه به تیم
اقتصادی ترامپ به توصیف یک سرزمین خیالی لیبرتارین منحرف شدهام، بنابراین شک دارم که تلفن زنگ بزند، اما از کجا میدانید… چهکسی فکر میکرد آرژانتین یک لیبرتارین را انتخاب کند؟/ دنیای اقتصاد
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.
https://www.bazarearya.ir/fa/News/1250412/برنامه-اقتصادی-و-سیاسی-دولت-جدید-آمریکا