بازار آریا - دنیای
اقتصاد -فاطمه باباخانی :
بانک مرکزی در گزارشی میزان هزینهکرد خانوارها در سال 1402 را برررسی کرد. این گزارش نشان میدهد که هر خانوار ایرانی به شکل میانگین برای دو گزینه تفریح و سرگرمی 12.5 میلیون تومان هزینه میکند. اگر این رقم را کنار بررسی «دنیایاقتصاد» درباره هزینه 16 میلیونی یک سفر متعارف به یکی از استانهای جنوبی یا سایر استانهای شمالی، شیراز، اصفهان و... با سه شب اقامت بگذاریم ملاحظه میکنیم با احتساب
تورم سالانه دو عدد با هم برابری میکنند. با این محاسبات باید خط
فقر سفر در سال 1403 را عددی معادل 15 تا 16 میلیون تومان در نظر گرفت. چنانچه این اعداد را کنار نظرسنجی «دنیایاقتصاد» که در روزهای اخیر انجام شده بگذاریم آنگاه وضعیت بازار سفر در
ایران بهتر مشخص میشود. اگر فرض بگیریم این نظرسنجی که حدود 1400 نفر در آن شرکت کردهاند بازنمایی وضعیت سفر در
ایران باشد آنگاه میتوان نتیجه گرفت براساس آمارهای به دست آمده تنها حدود یکچهارم خانوارها بالای خط
فقر سفر قرار دارند.
«شما در سالجاری چه میزان بودجه برای سفر و تفریح اختصاص دادید؟» به این پرسش نظرسنجی «دنیایاقتصاد» 1399 نفر پاسخ دادهاند.32درصد آنها یعنی 447 نفر عنوان کردهاند که هزینه سفرشان زیر 5 میلیون تومان بوده است. 30درصد یعنی 419 نفر هم گزینه آخر را انتخاب کردهاند که تلویحا به معنای سفر نرفتن است. اگر این اعداد را در کنار نظرسنجی سال قبل «دنیایاقتصاد» در دی 1402 بگذاریم آنگاه وضعیت بازار سفر بهتر مشخص میشود.
در آن نظرسنجی تنها 15درصد از نظردهندهها اعلام کرده بودند در یکسال اخیر، بیش از دو بار سفر رفتهاند و در مقابل نزدیک به نیمی از نظردهندهها یعنی 44درصد روی گزینهای علامت زده بودند که نشان میداد آنها در طول آن سال یک بار هم سفر نرفتهاند. علاوه بر این از جمع 56 درصدی کسانی که سفر کرده بودند 15درصد اقامتشان در «چادر» بوده و 22درصد برای کاهش هزینه و پرداخت اشتراکی اقامت در خانههای اجارهای ساکن شده بودند.
سهم کوچک سفر در سبد خانوار
در نظرسنجی روزهای اخیر «دنیایاقتصاد» پرسشی با مخاطبان در میان گذاشته شد: «شما در سالجاری چه میزان بودجه برای سفر و تفریح اختصاص دادید؟» برای پاسخ به این پرسش پنج گزینه به آنها ارائه کردیم؛ «زیر 5 میلیون تومان»، «5 تا 9 میلیون تومان»، «10 تا 15 میلیون تومان»، «بالای 15 میلیون تومان»، «نظری ندارم». 62درصد یعنی 867 نفر دو گزینه اول و آخر یعنی زیر 5 میلیون تومان و نظری ندارم را انتخاب کردهاند، گزینه آخر را معمولا کسانی انتخاب میکنند که سفر نمیروند که دلیل آن هم مشخص است،
تورم و خارج شدن سفر و سرگرمی از سبد هزینه خانوار.
آمار و ارقام نظرسنجی اخیر «دنیایاقتصاد» درباره هزینه سفر با گزارشی که معاونت بررسیهای
اقتصادی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و
کشاورزی تهران با عنوان «بررسی الگوی مصرف و درآمد خانوارهای استان تهران» سال گذشته منتشر کرده بود، مطابقت دارد. در این گزارش با اشاره به افزایش 10درصدی هزینه
مسکن و خوراک از سبد خانوارهای تهرانی اینطور نتیجه گرفته شده بود که سهم بهداشت، تفریح، آموزش و پوشاک نیز بین سالهای 1396 تا 1401 به همین میزان کاهش پیدا کرده است.
بر اساس یافتههای این گزارش بیش از 28.2درصد خانوارهای شهری و32.5درصد خانوارهای روستایی در تامین هزینههای زندگیشان با مشکل مواجهند و پسانداز بسیاری از خانوارها منفی و برای کل خانوارها نیز بسیار ناچیز است.
این گزارش درباره تفکیک موارد محل خرج درآمد خانوار آورده بود که 37.88درصد برای مسکن، سوخت و روشنایی، 32.46درصد برای هزینههای خوراکی و دخانی، 9.76درصد هزینههای متفرقه، 8.39درصد حملونقل و ارتباطات، 3.96درصد بهداشت و درمان، 1.84درصد پوشاک و کفش، 2.46درصد
لوازم خانگی و هزینههای نگهداری آن، 1.7درصد غذاهای آماده، رستوران و هتل، 0.54درصد مربوط به تحصیل و آموزش، 0.72درصد تفریحات و سرگرمی و0.30درصد مربوط به فروش کالاهای بادوام و سایر هزینههاست. در این شرایط طبیعی است که گردشگری هم به محاق رود و سهم بسیار ناچیزی را به خود اختصاص دهد. به عنوان مثال اگر سهم0.72درصدی تفریحات و سرگرمی را محاسبه کنیم با حقوق 20 میلیون تومانی خانوار به عدد یک میلیون و 650هزار تومان میرسیم. چنانچه به این مبلغ هزینهکرد غذاهای آماده، رستوران و هتل با سهم1.7درصدی را که معادل سه میلیون و 910هزار تومان میشود بیفزاییم، به عددی در حدود پنج و نیم میلیون تومان میرسیم.
سفر با تور برای چنددرصد امکانپذیر است؟
بر اساس نظرسنجی اخیر «دنیایاقتصاد»، از 1399 نفر شرکتکننده 9درصد یعنی 125 نفر بین 5 تا 9 میلیون تومان برای سفر هزینه کردهاند، 6درصد یعنی 84 نفر هم در یک سال اخیر بین 10 تا 15 میلیون تومان مخارج سفرشان شده است و 321 نفر یا 23درصد بالای 15 میلیون تومان هزینه کردهاند. مابقی شرکتکنندهها نیز نظری اعلام نکردهاند و احتمالا برای مشاهده نتایج در نظرسنجی حضور پیدا کردهاند. چنانچه این اعداد و آمار را در کنار هزینههای سفر به یکی از مقاصد گردشگری بگذاریم مشخص میشود چند درصد از پاسخدهندگان قادرند با تور به یک مقصد جذاب گردشگری سفر کنند.
«دنیایاقتصاد» به تازگی گزارشی درباره استان هرمزگان به عنوان یکی از مقاصد جذاب توریستی منتشر کرد. در این گزارش چهار شیوه سفر یک خانوار سهنفره که شامل سفر با
ماشین شخصی، سفر با حملونقل عمومی، سفر گروهی دوستانه و سفر با تور بررسی شده است. بر اساس این گزارش بدون در نظر گرفتن سوغات و سایر خریدهای تنقلات و... یک خانواده سهنفره با
ماشین شخصی برای سفر رفت و برگشت به هرمزگان و دو جزیره باید حداقل 16 میلیون تومان هزینه کند. اگر این خانواده سراغ گزینه سفر با حملونقل عمومی برود آنگاه هزینه سفر هر نفر حدود 6 میلیون و 400 و برای یک خانواده سهنفره 19 میلیون و 200هزار تومان خواهد بود. در عین حال به این هزینه باید گشتهای جزیره را هم افزود. 36 میلیون تومان هزینه یک تور با هواپیما به استان هرمزگان برای این خانواده است. در حالت سوم که سفر به شکل گروهی انجام شود، هزینه روزانه حدود یک میلیون تومان برای وسیله حملونقل عمومی خواهد بود. همچنین رفت و آمد زمینی میزان روزهای در سفر را به حداقل 5 روز افزایش میدهد.
بنابراین این خانواده سهنفره ناچار میشود 15 میلیون تومان برای رفت و آمد هزینه کند که آنگاه جمع هزینهها با 10 میلیون افزایش به 32 میلیون آنهم به حداقلیترین شکل میرسد. گزینه چهارم سفر با تور است. یک تور به سه جزیره هرمز، هنگام و قشم که دو شب آن اقامت در اتوبوس و دو شب هم در اقامتگاه بومگردی است به ازای هر نفر 13میلیون و 850هزار تومان است. چهار وعده صبحانه و سه وعده ناهار توسط تور ارائه میشود و باقی وعدهها با گردشگر است. به این ترتیب این خانواده سهنفره باید حداقل سه میلیون تومان بابت غذا در نظر بگیرد و هزینه این تور برایش از مرز 41 میلیون تومان هم میگذرد.
نگاهی به این آمار و ارقام نشان میدهد 32درصد یعنی 447نفر از شرکتکنندگان در نظرسنجی که زیر 5 میلیون تومان برای سفرشان هزینه میکنند عملا نمیتوانند یک سفر متعارف به استان هرمزگان داشته باشند. اگر به این بخش 30درصد آخر را هم اضافه کنیم آنگاه میبینیم که 62درصد یعنی 867 نفر امکان چنین سفرهایی را از دست میدهند. دسته بعدی یعنی 9 درصدی که بین 5 تا 10 میلیون تومان را انتخاب میکنند قادر به سفر با تور نخواهند بود و حدود 30درصد هم میتوانند از خدمات تور استفاده کنند.
سهم بزرگ زنان در تورهای گردشگری
آیا این 30درصد خانواده هستند یا افراد؟ باز اگر نگاهی به گزارش معاونت
اقتصادی اتاق بازرگانی و میزان هزینهکرد خانوارها داشته باشیم میبینیم بسیاری از خانوارهای ایرانی با توجه به کوچک شدن سهم سفر از سبد خانوار، امکان چنین سفرهایی را ندارند. همین موضوع است که باعث میشود افراد به شکل انفرادی سراغ گزینه تور بروند و امکان سفر با سایر اعضای خانواده برایشان مهیا نباشد.
«دنیایاقتصاد» در گزارشی مخاطبان تورها را بررسی کرده بود که گزاره بالا را تایید میکند. سیدمرتضی موسوی، فعال در حوزه گردشگری و طبیعتگردی، در این زمینه گفت: اغلب مخاطبان ما 50ساله هستند، 30درصد بالای 60 سال دارند و 90 درصدشان شامل خانمها میشود. برخی از خانمها که تنها سفر میکنند ترجیح میدهند این سفر با تور آنهم، تورهای رسمی باشد. خرید یک تور برای این گروه دو مزیت دارد، ابتدا اینکه در طول سفر امنیت دارند و هیچکس برای آنها مزاحمتی ایجاد نمیکند. علاوه بر آن، تورها آن هم تورهایی که به شکل رسمی فعالیت میکنند جزو سفرهای ایمن هستند زیرا آژانس مسافرتی تمام تلاش خود را میکند که مشتریان خود را در شرایطی قرار ندهد که سلامتشان به خطر بیفتد. به لحاظ شغلی و موقعیت اجتماعی نیز این خانمها میتوانند شامل پزشکان، مهندسان، مدیران بازرگانی شرکتها و... باشند. این سفرها باعث آشنایی افراد با هم شده و جمعهای دوستی را شکل میدهند.
مهدی گوهری، راهنمای گردشگری در یک آژانس طبیعتگردی هم درباره ترکیب مخاطبان این نوع تورها به «دنیایاقتصاد» گفت: میانگین سنی مسافران ما بین 28 تا 30 سال است، البته ممکن است در یک تور مشابه آنچه در هفته گذشته داشتیم اختلاف سنی به 40 سال هم برسد، به این معنا که مسافر 10ساله تا 50 ساله داشتیم، ولی اغلب مخاطبان در این رده سنی قرار میگیرند. در تورهای ما 70درصد را خانمها و تنها 30درصد را آقایان تشکیل میدهند. در تورها خانمها احساس امنیت بیشتری دارند ضمن اینکه سفر ایمنتر را معمولا ترجیح میدهند.
نگاهی به آنچه گفته شد نشان میدهد سفر در
ایران با توجه به
تورم و شرایط
اقتصادی خانوارها در حال تبدیل شدن به کالایی لوکس است، کالایی که یا خانوادهها آن را حذف میکنند یا تنها بخشی از اعضای خانوار میتوانند از آن استفاده کنند. به علاوه زمانی هم که خانواده تصمیم به سفر میگیرد ناچار میشود هزینههای اقامت و حملونقل را به حداقل برساند که همین موضوع کیفیت سفر را کاهش داده و در مواردی باعث نارضایتی هم برای گردشگر و هم جامعه میزبان میشود که نمونههای فراوان آن را شاهد بودهایم.