بازار آریا - بسیاری از کشورهای جهان از قدرت
اقتصادی و اهمیت سیاسی رو به رشد خود استفاده کرده و خواستار اصلاح نظم جهانی شکلگرفته بعد از جنگ جهانی دوم شدهاند. - اخبار بین الملل -
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- جنگ جهانی دوم 80 سال پیش (در سال 1945) به پایان رسید. این جنگ شش سال، از 1939 تا 1945 به طول انجامید، اگرچه برخی معتقدند که در واقع از سال 1937 با حمله
ژاپن به
چین آغاز شد.
با این حال، هیچ کس نمی تواند انکار کند که این جنگ مرگبارترین جنگ تاریخ بود.
چندین میلیون نفر کشته شدند (تخمین ها در مورد تعداد تلفات نظامی و غیرنظامی بسیار متفاوت است). مناطق وسیعی در
اروپا و
آسیا ویران شد و اتحاد جماهیر شوروی بیشترین خسارات را متحمل شد: حدود 27 میلیون نفر کشته و بیش از 7000 روستا و شهر نابود شد. و در
ژاپن بیش از 200,000 نفر که بیشتر آنها غیرنظامی بودند در بمباران های اتمی هیروشیما و ناکازاکی جان خود را از دست دادند.
در مقابل ایالات متحده به جز حمله به پرل هاربر عملاً هیچ خسارت فیزیکی ندید. تلفات نظامی
آمریکا کمتر از 500,000 نفر بود و تلفات غیرنظامیاش هم چند هزار نفر بود که آنها هم عمدتاً شهروندان آمریکایی ساکن در خارج از کشور بودند.
بنابراین، جای تعجب نیست که ایالات متحده از این درگیری به عنوان قدرتمندترین قدرت سیاسی، نظامی و
اقتصادی ظهور کرد.
در جهانی که تقریباً همه بازیگران اصلی جهان متحمل خسارات عظیمی شده بودند ایالات متحده خودش را در موقعیتی دید که بتواند جهان پس از جنگ را نفع خود شکل دهد. ایالات متحده در سالهای پس از جنگ از موقعیت خود برای ایجاد چندین نهاد مهم به نفع خود استفاده کرد.
این قدرت به وضوح در تأسیس سازمان ملل متحد مشهود بود. پنج پیروز جهانی جنگ در جهت پیشبرد آرمانهای طرح شکستخورده «جامعه ملل» (که ایالات متحده هرگز به آن نپیوست) اقدام به ایجاد سازمانی کردند که اهداف آن به صورت زیر در منشور سازمان ملل دیکته شده بود: «حفظ صلح و امنیت بینالمللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بینالمللی یا وضعیتهایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با شیوههای مسالمتآمیز و برطبق اصول عدالت و حقوق بینالملل.»
با این حال، واقعیت نشان داد که سازمان ملل متحد به جای اینکه به طور کامل به اهداف اصلی خود یعنی حفظ صلح و امنیت بینالمللی بپردازد به یک میدان نبرد سیاسی تبدیل شد که در آن ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای پیشبرد منافع خود با یکدیگر درگیر میشدند. پنج عضو دائم شورای امنیت—ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا،
فرانسه و چین—قدرت وتو داشتند. یعنی هر یک از این پنج کشور این حق را داشتند که با دادن رای "نه" هر تصمیمی را که اکثریت شورا گرفته بود، نقض کنند.
تسلط ایالات متحده به حوزه
اقتصادی با ایجاد
بانک جهانی و صندوق بین المللی
پول (IMF) گسترش یافت. همزمان
دلار به
ارز رایج برای مبادلات بینالمللی تبدیل شود.
سه سال پس از پایان خصومتها، رئیس جمهور «هری اس. ترومن» قانون موسوم به «قانون بهبودی اقتصادی» که بیشتر به عنوان «طرح مارشال» شناخته می شود را امضا کرد. هدف اصلی این برنامه ،بازسازی کشورهای
سرمایه داری اروپایی بود که در جنگ ویران شده بودند.
با این حال، هدف اصلی
آمریکا از ایجاد طرح مارشال ایجاد سنگری برای جلوگیری از نفوذ دولتها و سیستمهای مخالف این کشور بود. طی چهار سال بعد، واشنگتن بیش از 13 میلیارد
دلار به متحدان غربی خود پرداخت کرد. اتحاد جماهیر شوروی و اقتصادهای کشورهای در حال توسعه اروپای شرقی یک سنت هم دریافت نکردند.
در آسیا،
ژاپن و
کره جنوبی هر دو کمک های
اقتصادی قابل توجهی دریافت کردند، و همچنین هزاران سرباز آمریکایی در خاک آنها مستقر شدند. ایالات متحده
آمریکا هر دوی این کشورها را دفاعی علیه آنچه «گسترش کمونیسم» میخواند میدید.
در سال 1947، ایالات متحده فعالانه سیاستی را دنبال کرد که به عنوان «مهار» شناخته می شد، که به کاهش نفوذ شوروی در عرصه جهانی اختصاص داشت. ابزار اصلی «مهار» ایجاد چندین اتحاد نظامی، به ویژه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بود. این ائتلاف در سال 1949 توسط دوازده کشور در
اروپا و آمریکای شمالی تشکیل شد.
با این حال، ایالات متحده و متحدانش تنها بخشی از جهان بسیار بزرگتری بودند. همزمان با وقوع جنگ سرد، جنبشهای آزادیبخش ملی و آزادیخواهی در میان مردم آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین نیز در حال شکلگیری بودند. در ربع قرن پس از پایان جنگ جهانی دوم، نزدیک به 50 کشور به
استقلال سیاسی دست یافتند.
با این وجود، علیرغم دستیابی به
استقلال سیاسی، کشورهای امپریالیستی بزرگ به رهبری ایالات متحده، سلطه
اقتصادی خود را بر
تجارت و امور مالی بین المللی حفظ کردند. از طریق
بانک جهانی، صندوق بین المللی
پول و سازمان
تجارت جهانی، استانداردهای زندگی در کشورهای در حال توسعه راکد ماند و آنها مقادیر زیادی بدهی انباشت کردند.
کشورهایی که در آن زمان «جهان سوم» نامیده می شد، و اکنون به عنوان «جنوب جهانی» شناخته می شود، اگرچه تحت فشار یک سیستم
اقتصادی ناعادلانه بودند تلاش کردند مقابل
آمریکا بایستند. از طریق تشکیل سازمانهایی مانند جنبش غیرمتعهدها، سازمان کشورهای صادرکننده
نفت (اوپک) و گروه 77، مردم آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین خواستار یک نظم
اقتصادی دموکراتیکتر و برابریخواهتر در جهان شدند.
این مبارزه ادامه دارد و امروزه تشدید شده و بسیاری از کشورهای جهان از قدرت
اقتصادی و اهمیت سیاسی رو به رشد خود استفاده کرده و خواستار اصلاح نظم جهانی شکلگرفته بعد از جنگ جهانی دوم شدهاند. صداها برای اصلاح ارکان اصلی تشکیلدهنده سلطه ایالات متحده در زمینه های اقتصادی، سیاسی و نظامی بلندتر از آن هستند که شنیده نشوند.
اس. جایشانکار، وزیر امور خارجه هند، در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2022 خواستار اصلاحات شد و گفت: «معماری فعلی نظم جهانی قدیمی و ناکارآمد و عمیقاً ناعادلانه است، و کل قارهها و مناطق را از داشتن صدا در مجمعی که در مورد آینده آنها بحث می کند، محروم می کند.»
لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا، رئیس جمهور برزیل و رئیس جمهور فعلی G20 هم به تازگی دیدگاههای خود را در مورد حاکمیت نظم فعلی جهان مطرح کرده است. او با اشاره به سازمانهایی مانند «سازمان ملل متحد، سازمان
تجارت جهانی و
بانک های چندجانبه» گفت که این سازمانها بایستی «نمایندگی قوی تری از کشورهای در حال توسعه» داشته باشند.
او همچنین خواستار حرکت دادن شورای امنیت سازمان ملل به سمتی است که «کشورهای بیشتری از آفریقا، آمریکای لاتین، و همچنین هند،
آلمان یا ژاپن» در آن حضور دارند. لولا همچنین اضافه کرد: «ما باید افراد بیشتری را اضافه کنیم و به حق وتو در سازمان ملل پایان دهیم. نباید اینطور باشد که یک کشور به تنهایی بتواند وتو کند.»
جامع ترین برنامه برای اصلاح نظم بین المللی از سوی شی جین پینگ، رئیس جمهور جمهوری خلق
چین ارائه شده است. او دیدگاه های خود را در سه ابتکار گسترده تدوین کرده است - ابتکار امنیت جهانی (GSI)، ابتکار توسعه جهانی (GDI) و ابتکار تمدن جهانی (GCI).
در اجلاس سران گروه 20 که در نوامبر 2024 در ریودوژانیرو برگزار شد، شی جین پینگ دیدگاه های
چین در مورد اصلاح حکمرانی جهانی را ترسیم کرد. او گفت:«ما باید به خاطر داشته باشیم که بشریت در جامعهای با آینده مشترک زندگی می کند. ما باید توسعه یکدیگر را به عنوان فرصت ببینیم نه چالش ببینیم و باید یکدیگر را شریک بدانیم نه رقیب.»
او خواستار پایبندی به سیستمی از روابط بین الملل شده که بر اساس اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد استوار باشد و از نظمی مبتنی بر قوانین بین الملللی تشکیل شده باشد. رئیسجمهور
چین گفته برای انجام این کار لازم است «جهان چندقطبی برابر و منظم» ترویج شود.
بنابراین به نظر میرسد که جهان در حال حرکت به سمت نظمی است که قرار است جایگزین نظم نابرابر جهانی شود.
چهار واقعیت درباره نقش شهید سلیمانی در روند تغییر نظم جهانیتاکید عراقچی بر نقش
ایران و اندونزی در مدیریت نظم جهانینگرانی کاخ سفید از چالش روابط
روسیه و
چین برای نظم جهانی انتهای پیام/
https://www.bazarearya.ir/fa/News/1248883/ستونهای-نظم-پساجنگ-جهانی-در-حال-فروپاشی-است