چاپ

بازار آریا - مطالعات بسیاری نشان داده که احساس ناتوانی ناشی از نداشتن حق انتخاب می‌تواند به افسردگی و اضطراب منجر شود. آزاده خرمی‌مقدم طی مقاله‌ای به همین موضوع پرداخته است.
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد ؛ مطالعات بسیاری نشان داده که احساس ناتوانی ناشی از نداشتن حق انتخاب می‌تواند به افسردگی و اضطراب منجر شود. آزاده خرمی‌مقدم
طی مقاله‌ای به همین موضوع پرداخته است.
پژوهش‌ها نشان داده‌ است که داشتن حق انتخاب با افزایش حس مسوولیت‌پذیری، رضایت از تصمیم‌گیری و کاهش احساس درماندگی همراه است.
هنگامی که افراد از آزادی انتخاب برخوردارند، احتمال بیشتری دارد که به ‌جای پیروی از راه‌حل‌های از‌پیش‌تعیین‌شده، به روش‌های خلاقانه برای حل مشکلات فکر کنند.
آزادی انتخاب همچنین انگیزه افراد را برای رسیدن به اهدافشان تقویت می‌کند، زیرا آنها تصمیم گرفته‌اند مسیری را با آگاهی از گزینه‌ها دنبال کنند.
داشتن گزینه‌های مختلف به افراد اجازه می‌دهد اطلاعات بیشتری را تحلیل کنند و تصمیم‌هایی آگاهانه‌تر و بهینه‌تر بگیرند.
مطالعات روان‌شناختی نشان داده‌اند که حق انتخاب با افزایش احساس آزادی و اختیار، موجب بهبود سلامت روان و کاهش استرس می‌شود.
افراد وقتی احساس کنند تصمیماتشان ناشی از خواسته‌های درونی و ارزش‌های شخصی است، رضایت بیشتری نسبت به زندگی خود دارند.
به باور دکتر مریم زارعیان، جامعه‌شناس، مطالعات توسعه نشان می‌دهد که گسترش آزادی هم هدف و هم ابزار توسعه است. یعنی بین توسعه و آزادی یک رابطه متقابل برقرار است و اینها به همدیگر پیوند خورده‌اند.
مطالعه‌ای با عنوان «فقر و پویایی‌های روانی» نشان می‌دهد که فقر می‌تواند تمایل به ریسک‌پذیری را کاهش داده و فرد را به سمت تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت سوق دهد که ممکن است موجب مشکلات روانی مانند افسردگی شود.
همچنین نویسندگان مقاله‌ای با عنوان«فقر و سلامت روان» بیان می‌کنند که فقر و نابرابری‌های مالی با مجموعه‌ای از پیامدهای نامطلوب، از جمله مشکلات سلامت روان مرتبط هستند و این رابطه‌ای علت و معلولی است.
افراد فقیر ممکن است مجبور باشند تصمیم‌های سختی درباره چگونگی تخصیص منابع محدود برای خانواده‌شان بگیرند، مانند پرداخت اجاره یا خرید نیازهای ضروری.
تبعات مشکلات سلامت روان مانند افسردگی باعث می‌شود که افراد نتوانند از عهده تصمیمات باکیفیت در زندگی خود بربیایند، به‌گونه‌ای که حتی قرار گرفتن در معرض گزینه‌های بیشتر، به‌راحتی کمکی به بهبود وضعیت زندگی آنها نمی‌کند.
نتایج مطالعاتی دیگر نشان می‌دهد که افراد افسرده، هنگام مواجهه با گزینه‌های مختلف، توانایی کمتری برای تصمیم‌گیری دارند.
بی‌تصمیمی یکی از علائم رایج افسردگی است که حتی در معیارهای تشخیصی این اختلال نیز گنجانده شده است.
تصمیم‌گیری خوب زمانی اتفاق می‌افتد که تفکر منطقی به انتخابی بینجامد که بیشترین فایده را داشته باشد.
پژوهش‌ها و نظریه‌های مختلف نشان می‌دهند که افسردگی با تصمیم‌گیری‌های ناسازگار مرتبط است.
عوامل روان‌شناختی متعددی که بر تصمیم‌گیری تاثیر می‌گذارند در افراد دارای علائم افسردگی متغیر است. برای مثال مطالعه‌ای در این زمینه نشان داد که افراد افسرده، ریسک‌گریزترند.
بی‌توجهی به مساله فقر و محدودیت در حق انتخاب افراد جامعه، آنها را درگیر گرداب فقر و افسردگی می‌کند.
فقر و محدودیت انتخاب در افراد، تهدیدی جدی برای سلامت جامعه به شمار می‌آید. دولت‌ها و نهادهای خصوصی باید به ایجاد فرصت‌های شغلی برای افراد فقیر توجه کنند. //
منبع: تجارت فردا، شماره 576//