بازار آریا - دنیای
اقتصاد : گروه بینالمللی بحران به بازیگری
آمریکا و روسیه، بهعنوان دو قدرت بینالمللی، در سوریه پرداخته است. در این گزارش آمده درحالیکه مسکو به دنبال بازگرداندن نفوذ ازدسترفته خود با حفظ پایگاههای استراتژیکش در این کشور است، واشنگتن ابزارهای متنوعتری برای مدیریت سوریه جدید پیش رو دارد.
روسیه
سقوط خاندان اسد ضربهای اساسی به اعتبار
روسیه است؛ ضربهای که محدودیت توانایی (شاید تمایل) این کشور برای حمایت از شرکای امنیتی، حداقل تا زمانی که درگیر نبرد جانفرسای اوکراین باشد، آشکار میکند. رخدادهای سوریه، بهطورقطع، به موقعیت
روسیه در خاورمیانه و جهان آسیب خواهد رساند. این رخدادها همچنین ادامه حضور نظامی این کشور در منطقه، از جمله سرنوشت تنها پایگاه دریایی آن در یک کشور خارجی، یعنی در طرطوس سوریه واقع در سواحل مدیترانه سوریه، را زیر سوال میبرند.
روسیه در سال 2015، به دعوت دولت اسد در سوریه مداخله نظامی کرد. هدف مسکو ارسال سیگنالی به بازیگرانی بود که با خطرات مشابهی روبهرو هستند، مبنی بر اینکه روسیه، در هنگام بحران، از آنها حمایت میکند. مسکو همچنین میخواست از دسترسی خود به طرطوس، تنها بندر آب گرم خود، محافظت کند. درنتیجه مداخله مسکو، روابط این کشور با چند بازیگر کلیدی دیگر منطقه بهبود یافت؛ از جمله ایران، به دلیل منافع مشترک در حفظ اسد، و همچنین اسرائیل که
روسیه در حال گفتوگو با آن بود. در سال 2015،
روسیه و اسرائیل یک مرکز هماهنگی ایجاد کردند که به رفع منازعه عملیات هوایی مربوط به آنها در سوریه کمک کرد. کشورهای عربی خلیجفارس هم ازآنجاکه نمیتوانستند مسکو را بهعنوان یک بازیگر قوی منطقهای نادیده بگیرند، رویکرد متفاوتی با
روسیه در پیش گرفتند و همکاری
اقتصادی با این کشور را افزایش دادند.
اما توجه
روسیه در نهایت، به نقطه دیگری معطوف شد. حمله این کشور به اوکراین در سال 2022 باعث کاهش تدریجی ظرفیت نظامی آن در سوریه شد. تا نوامبر 2024، تنها دو گردان از پرسنل نظامی
روسیه و یک اسکادران از هواپیماهای روسی در سوریه باقی مانده بودند. همزمان، کیفیت و توانایی فرماندهان روسی در سوریه نیز کاهش یافت و مسکو افسرانی را به سوریه فرستاد که در اوکراین عملکرد ضعیفی داشتند. همچنین
روسیه ذخایری نداشت تا بتواند در مواقع اضطراری، سریعا مستقر شود. در نتیجه اسد با آغاز عملیات نظامی شورشیان تحریرالشام به نحو آشکاری تنها و بیدفاع ماند.
اما این احتمال هم وجود دارد که
روسیه بیش از اندازه روی تابآوری و مقاومت حکومت اسد حساب باز کرده باشد. منابع گروه بحران نزدیک به دولت
روسیه نشان میدهند که ارتش
روسیه بر این باور بود که ارتش سوریه که از نظر عددی بر نیروهای شورشی برتری داشت، میتوانست در برابر هرگونه حمله شورشیان مقاومت کند یا حداقل از نقاط حومه دمشق به دفاع بپردازد. در این میان، مسکو که از پیشروی برقآسای شورشیان به حلب، دومین شهر سوریه، شگفتزده شده بود، راههایی را برای تثبیت جبهه نبرد در نظر گرفت. اما با مشاهده بیعملی ارتش سوریه، مسیر دیگری را انتخاب کرد. بعد از پناهنده شدن خانواده اسد در روسیه، اولویت اصلی مسکو در سوریه حفظ جایگاه خود در طرطوس و همچنین پایگاه هوایی خود در حمیمیم است. کشتیهای جنگی
روسیه از سال 1971 در طرطوس پهلو گرفتهاند، درحالیکه پایگاه حمیمیم که در سال 2015 ایجاد شد، بهعنوان مرکز عملیاتی برای نیروهای روسی در سوریه و همچنین اعزام نیرو به آفریقا عمل میکرد. گزارشها حاکی از آن است که
روسیه برای ادامه دسترسی خود به این پایگاهها با گروه تحریرالشام مذاکراتی انجام داده است؛ بااینوجود در روزهای اخیر، داراییهای خود را از سوریه خارج کرده است. بنابراین هنوز مشخص نیست آیا اصلا کرملین میتواند این پایگاهها را حفظ کند یا برای چه مدت. از دست رفتن این پایگاهها، آسیب جدی به پروژه این کشور در منطقه و فراتر از آن وارد میکند. بهطورکلی،
روسیه به دنبال همکاری با مقامات مستقر در کشورهایی است که در آنها دارای منافع است؛ بنابراین، این کشور آماده خواهد شد تا با رهبران گروه تحریرالشام و دیگر جناحهایی که برای قدرت در سوریه پس از اسد رقابت میکنند، و همچنین با ترکیه که کرملین آن را بهعنوان یک بازیگر کلیدی در کشور میشناسد، گفتوگو کند. اما این کشور برای ایفای نقش در سیاست داخلی سوریه، با چالشهایی روبهرو خواهد شد، زیرا چیزی برای ارائه به حاکمان جدید ندارد، چراکه آنها خاطرات حملات مرگبار هواپیماهای جنگی مسکو به صفوف شورشیان و بمباران بیمارستانها در شهرهای تحت کنترل مخالفان را به خاطر دارند. پس از اعطای پناهندگی به اسد، وزارت خارجه
روسیه از رهبران جدید در دمشق خواست تا یک دولت فراگیر تشکیل دهند و اعلام کرد که مردم سوریه باید برای آینده خود نقشآفرینی کنند.
ایالات متحده
مانند سایر کشورها، ایالات متحده هم از تحولات برقآسای اخیر غافلگیر شد و از وقایع دراماتیک در سوریه غفلت کرد. بلافاصله پس از شروع حمله شورشیان، دولت بایدن به سه نتیجه رسید. اولا، هیچ دلیلی برای نقشآفرینی ایالات متحده در مرکز آنچه در سوریه در حال وقوع است وجود نداشت و در واقع بهترین اقدام واشنگتن، مشاهده و آمادهشدن برای رویدادهای احتمالی خواهد بود. ثانیا، رژیم اسد نمیتوانست به دلیل نداشتن ظرفیت یا عدم اراده، از سرزمینی که در اختیار داشت دفاع موثری انجام دهد. در نهایت، این امکان وجود داشت که رژیم سقوط کند و در صورت سقوط، ایالات متحده باید با گروه تحریرالشام، یعنی پیروز میدان، باوجود سابقه و جایگاه قانونی این گروه بهعنوان یک گروه تروریستی تعامل کند. ایالات متحده از طریق حضور نظامی خود در این کشور و رژیمهای تحریمی که بر دمشق اعمال کرده است، عمیقا در شرایط این کشور دخیل است که برخی از آنها دهههاست پابرجا هستند. علاوه بر این، روابط نزدیک واشنگتن با اسرائیل به این معنی است که ایالات متحده با اقدامات اسرائیل در سوریه مرتبط است. بازیگران منطقهای انتظار دارند که ایالات متحده به دولت اسرائیل تکیه کند تا اجازه ندهد این بازیگران به طور نامحدود، در زمان و قلمرو گسترش یابند.
حدود 900 نفر از کارکنان نظامی آمریکایی در شرق و جنوب سوریه مستقر هستند. حضور آنها در سوریه، به سال 2015 بازمیگردد، زمانی که ایالات متحده ماموریت ضدداعش را که از آن زمان تاکنون رهبری میکند، هدایت کرد. این ماموریت که هنوز هم در سوریه و
عراق در جریان است، بر مشارکت با نیروهای SDF متمرکز بود که اصطکاک قابلتوجهی را با ترکیه، متحد ناتو، به وجود آورد. نیروهای آمریکایی همچنان به نیروهای دموکراتیک سوریه در بازداشت هزاران نیروی داعش و مدیریت اردوگاههایی که دهها هزار خانواده مرتبط با داعش و افراد دیگر از مناطق تحت کنترل سابق داعش در آن نگهداری میشوند، کمک میکنند.
بلافاصله پس از سقوط اسد، ایالات متحده دهها حمله هوایی را علیه داعش انجام داد و این ماموریتها را تلاشی برای اطمینان از اینکه این گروه نمیتواند از هرجومرج بهوجودآمده برای تجدید نیرو استفاده کند، توصیف کرد. بااینحال، عملیات ضدداعش به دلیل دشمنی آنکارا با نیروهای دموکراتیک سوریه که مجبور شده است انرژیاش را برای دفاع از خود در برابر ارتش ملی سوریه (SNA) تحت حمایت ترکیه صرف کند، پیچیده کرده است. مقامات ایالات متحده از این بیم دارند که ترکیه و SNA به سمت شرق پیشروی کنند و تلاش کنند نیروهای SDF، شریک ضدتروریسم واشنگتن در این کشور را نابود کنند. درحالحاضر، ایالات متحده ابتدا به دنبال مهار حملات تحت حمایت ترکیه علیه نیروهای دموکراتیک سوریه و سپس میانجیگری برای دستیابی به توافق میان آنکارا و گروه تحت رهبری کردهاست. ایالات متحده در حال حاضر هیچ برنامهای برای خروج نیروهای خود از سوریه ندارد، اما دیدگاههای دولت
ترامپ در مورد این موضوع نامشخص است.
رئیسجمهور منتخب در دوره اول ریاستجمهوری خود، بارها به دنبال خروج نیروها از سوریه بود، اما با ممانعت مواجه شد. در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در 16دسامبر، زمانی که از او در مورد آینده حضور نیروهای آمریکایی در سوریه پرسیده شد، تمایلی به متعهدشدن دراینخصوص نشان نداد، اما بهصراحت گفت ترکیه را بهعنوان یک بازیگر محوری در آنجا میبیند و آن را «یک کلید» توصیف کرد. این اظهارات گمانهزنیهایی را در مورد رویکرد آینده واشنگتن برای مشارکت با نیروهای SDF ایجاد کرد. امروز، ایالات متحده بهسرعت تعامل با گروه تحریر الشام را آغاز کرده است، اما تا زمانی که واشنگتن تحریمهایی را که تلاشها برای بازسازی سوریه را تضعیف میکنند، اعمال کند، این شکل از دیپلماسی محدودیتهایی در پی خواهد داشت. درحالحاضر، هیچ برنامهای برای کاهش تحریمها وجود ندارد، اگرچه بحثهای قوی در مورد چگونگی تعدیل اثرات آنها در جریان است. بااینحال، بعید به نظر میرسد که این اقدامات کافی باشد و نباید توجه سیاستگذاران را از تلاش گستردهتر برای کاهش واقعی تحریمها منحرف کند؛ بدون آن، گذار سیاسی در سوریه ممکن است در معرض خطر جدی قرار گیرد.