بازار آریا - آینده بازارهای کالایی در سال 2025 به تصمیمهای دونالد
ترامپ و سیاستهای محرک
اقتصادی چین بستگی دارد. مجموعهای از تعرفههای وعده داده شده رئیسجمهور منتخب، تا 60درصد بر
چین و 20درصد بر سایر کشورها، میتواند رشد
اقتصادی جهانی را از مسیر خارج و جریانهای تجاری را مجددا تنظیم کند؛ همچنین میتواند باعث تقویت
تورم و به سیاستهای پولی سختتر منجر شود. وضعیت
اقتصادی چین و میزان تقاضا برای
فلزات اساسی نیز بازار جهانی کامودیتیها را تهدید میکند. به طور کلی سال 2025 برای بازارهای کالایی با عدمقطعیت آغاز میشود.
بازگشت دونالد
ترامپ به ریاستجمهوری ایالاتمتحده و
اقتصاد درهمریخته
چین آینده بازارهای
کالا را در سال 2025 رقم خواهند زد. بدون هیچ قالب قابل پیشبینی برای چگونگی کارکرد این موضوع، تنها قطعیت احتمالا نوسانات و عوامل متعددی است که در جهتهای متضاد کار میکنند. بنابراین، پیشبینی
قیمت کالاهای اصلی مانند
نفت خام،
گاز طبیعی مایع، سنگآهن، زغالسنگ و فلزاتی مانند مس در سال 2025 بیش از حد معمول خواهد بود. بهعنوان مثال، امضای وعده انتخاباتی
ترامپ درخصوص تعرفههای وارداتی کالاهای اساسی یکی از این تاثیرات بر بازار جهانی است. به عبارت بهتر مجموعهای از تعرفههای تهدیدشده رئیسجمهور منتخب، از جمله تا 60درصد بر
چین و 20درصد بر سایر کشورها، میتواند رشد
اقتصادی جهانی را از مسیر خارج و جریانهای تجاری را مجددا تنظیم کند؛ همچنین باعث تقویت
تورم شده و به سیاستهای پولی سختتر منجر میشود. اما اگر تهدیدهای تعرفهای چیزی جز تاکتیکهای مذاکره نباشد، به همان اندازه ممکن است هیچیک از این موارد رخ ندهد. در این سناریو، اگر
ترامپ معتقد باشد که در تعاملات خود با سایر کشورها به اندازه کافی «پیروزی» به دست آورده است، ممکن است از هرگونه اقدام مخرب سیاستی چشمپوشی کند.
معاملهگران چشمانتظار تصمیم سیاستمداران
این امر برای کالاهایی که بیشتر در معرض
اقتصاد جهانی قرار دارند، مانند مس و سنگآهن، به آن معناست که معاملهگران احتمالا رویکردی منتظر خواهند داشت. بنابراین، نوسانات
قیمت براساس سرفصلهای اخبار روزانه، تا زمانی که تصویر گستردهتر سیاست روشنتر شود، عادی است. درسی از اولین دوره ریاستجمهوری
ترامپ این است که تمرکز بر آنچه دولت او واقعا انجام میدهد به جای پیامهای تقریبا بیوقفه و اغلب گیجکننده رئیسجمهور و متحدانش در رسانههای اجتماعی مهمتر است. دوره اول
ترامپ نشان داد که او معمولا اقدام به توافق را مهمتر از محتوای واقعی آن توافق میداند. دور اول تعرفههای او علیه
چین نشانگر این موضوع است. او به قهرمانی آنها ادامه میدهد، حتی اگر آنها تقریبا از هر نظر شکست خوردند. آنها کسری تجاری ایالاتمتحده با
چین را کاهش ندادند و جرقهای برای رنسانس تولید در ایالاتمتحده ایجاد نکردند، آنها درآمد زیادی به دست نیاوردند و
چین به هیچ وجه به تعهدات خود برای افزایش شدید واردات
نفت خام، زغالسنگ و LNG ایالاتمتحده عمل نکرد.
ممکن است تیم
ترامپ از این تجربه درس گرفته باشد، اما اگر درسی که آنها گرفتهاند این باشد که باید موضع سختتری اتخاذ کنند، خطرات جنگ تجاری و ضعف
اقتصادی جهانی افزایش خواهد یافت. این دیدگاه بسیار مطرح شده است که به دلیل رشد آهسته دومین
اقتصاد بزرگ جهان،
چین اکنون نسبت به سال 2018 به مراتب کمتر برای مقاومت در برابر جنگ تجاری با ایالاتمتحده مجهز است. باید توجه کرد که در مقابل
چین ابزارهای مختلفی را نیز در اختیار دارد که به آن کمک میکند تا با موفقیت در جنگ تجاری هدایت شود. این موضوع میتواند با ایجاد اختلال در زنجیره تامین، فروش حجم انبوهی از اوراق خزانه ایالاتمتحده، کاهش ارزش
پول خود، افزایش مخارج محرک و ارتقای رهبری خود در فناوریها و تاسیسات
انرژی تجدیدپذیر به
اقتصاد ایالاتمتحده آسیب برساند. همچنین ممکن است
چین به دنبال جبران هرگونه از دست دادن دسترسی به بازارهای ایالاتمتحده با تقویت
تجارت و سرمایهگذاری در
اروپا و آنچه به طور کلی «جنوب جهانی» خوانده میشود، باشد. باز هم، به دور از اطمینان است که این تاکتیکها به کار گرفته میشوند و بستگی زیادی به این دارد که دولت
ترامپ پس از سوگند در 20ژانویه چه سیاستهایی را اعمال میکند.
تاثیر منفی
تعرفه بر واردات در
اقتصاد جهانی
با این حال، نگاهی به روندهای موجود و احتمالی که ممکن است در سال 2025 رخ دهد خالی ازلطف نخواهد بود. در وهله اول، این اطمینان وجود دارد که
ترامپ نوعی
تعرفه بر واردات به ایالاتمتحده اعمال خواهد کرد. اینکه چقدر بزرگ و زیانآور خواهند بود هنوز مشخص نیست، اما میتوان گفت هرگونه
تعرفه برای
اقتصاد جهانی منفی خواهد بود و در نتیجه فشار نزولی بر کالاهایی مانند
نفت خام، سنگآهن و LNG وارد میکند. در مرحله دوم،
اقتصاد چین نشانههایی از بهبود را نشان میدهد و فعالیت کارخانهها در ماه نوامبر با سریعترین سرعت در پنجماه گذشته گسترش یافته است. اگر پکن به تزریق محرک به روشی سنجیده ادامه دهد، احتمالا بهبودی ادامه خواهد یافت. این وضعیت برای سنگآهن، مس و LNG مثبت خواهد بود. با توجه به اینکه تغییر سریع
چین به سمت الکتریکیسازی خودروهای سبک، تقاضای بنزین را کاهش میدهد و حرکت آن به سمتLNG برای کامیونها شروع به آسیب رساندن به تقاضای دیزل کرده است، ممکن است برای
نفت خام مثبت نباشد. یکی از روندهایی که احتمال تداوم آن بسیار زیاد است، افزایش حساسیت
چین به قیمت، به عنوان یک خریدار کالاست. این امر در سالجاری در
نفت خام مشهود بود، چراکه بهرغم انتظارات سازمانهایی مانند اوپک و آژانس بینالمللی
انرژی مبنی بر رشد شدید تقاضا، واردات
چین براساس بشکهای 2.1درصد در 11ماه سالجاری کاهش یافت.
در حالی که
اقتصاد نرم
چین و افزایش برقرسانی بخشی از این کاهش را تشکیل میدهند، پالایشگاههای
چین نیز به دلیل این دیدگاه که کاهش تولید اوپکپلاس قیمتها را بسیار بالا نگه میدارد، بهسادگی واردات را کاهش دادند. تصویر کلی برای سال 2025 این است که سال با درجه بالایی از عدمقطعیت آغاز میشود که نادیدهگرفتن لفاظیهای
ترامپ و تمرکز بر سیاستهای واقعی در حال اجرا و آنچه دادهها نشان میدهد ضروری است.