بازار آریا
ائتلاف ایران با مثلث عربی ؟
دوشنبه 26 آذر 1403 - 00:09:00
روزنامه دنیای اقتصاد
بازار آریا - دکتر کامران کرمی /پژوهشگر مسائل شبه‌جزیره عربی سقوط دمشق و پایان نظام سیاسی خاندان اسد در سوریه، تحول عمده‌ای در موازنه قدرت منطقه‌ای و تغییر الگوهای دوستی و دشمنی محسوب می‌شود که طبیعتا با ترسیم صف‌بندی‌ها و یارگیری‌های جدید در خاورمیانه همراه خواهد شد. اگر نظم را الگوهای منازعه و همکاری میان بازیگران تعریف کنیم، فروپاشی نظم مستقر به سمت نظم‌یابی جدید در رهگذر تغییر توزیع قدرت میان قدرت‌های شکل‌دهنده به جغرافیای منازعه حاصل خواهد شد.
به عبارت دیگر نظم موازنه قدرت میان بازیگران رقیب تا دشمن چون ایران، عربستان، امارات، ترکیه، اسرائیل و مصر در خاورمیانه زمانی تغییر خواهد کرد که یک یا چند بازیگر درگیر کاهش قدرت یا افزایش قدرت از طریق از دست دادن حوزه‌های نفوذ یا مبتلا شدن به مشکلات داخلی یا تغییر اولویت‌های راهبردی در سطح منطقه شوند. در چنین زمینه‌ای است که اشکال دیگر نظم یعنی نظم هژمونیک، نظم مبتنی بر کنسرت قدرت‌های بزرگ، نظم امنیت دسته‌جمعی و نظم همگرایی می‌تواند پدیدار شود.
بنابراین صحبت از نظم جدید خاورمیانه جز از طریق تحول در توزیع قدرت میان قطب‌های عمده بازی امکان‌پذیر نیست، به این معنا که اگر اسرائیل ظرفیت تبدیل شدن به هژمون خاورمیانه را ندارد، پس باید ایران مهار و تضعیف شود تا راه برای ادغام اسرائیل در منطقه با حفظ برتری‌های نظامی و توافقات عادی‌سازی با دولت‌های عربی هموار شود.
در چنین چارچوبی اگر مفروض ما این باشد که سقوط بشار اسد و ضرباتی که بر جنبش حماس و حزب‌الله واردشده، بخشی از بازدارندگی منطقه‌ای ایران را با آسیب جدی همراه کرده است، بازیگران رقیب و دشمن این وضعیت را به مثابه تغییر توازن قدرت در سطح منطقه‌ای فهم خواهند کرد و درصدد برخواهند آمد که به سمت پرکردن خلأ قدرت اقدام کنند.
در چنین شرایطی ایران مانند هر دولت دیگری به سمت احیای بازدارندگی حرکت خواهد کرد. اما مدل بازیابی این بازدارندگی با توجه به استراتژی تهاجمی اسرائیل و بازگشت ترامپ نمی‌تواند از مسیر یافتن متحد جدید در سوریه یا تزریق کمک‌های مالی و معنوی به متحدان منطقه‌ای در کوتاه‌مدت صورت گیرد. این نیازمند بازیابی بازدارندگی در یک چشم‌انداز بلندمدت است.
آنچه در کوتاه‌مدت پاسخگوی این نیاز است، تعریف یک راهبرد سیاسی-دیپلماتیک فعال در دو سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است. همراه شدن با قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل درباره سوریه و تاکید بر گفت‌وگوهای سوری-سوری، برگزاری انتخابات آزاد و تشکیل دولت وحدت ملی می‌تواند تهران را با رویکرد سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی همراه کند.
اما ترجمان عملیاتی این رویکرد باید در سطح منطقه‌ای تعریف شود. آنچه این زمینه را فراهم کرده روند تحولات داخلی سوریه از حیث قدرت‌گیری اسلام‌گرایان اخوانی تا سلفی‌های جهادی است که منبع نگرانی‌ها میان بازیگران عرب را فراهم کرده است. با توجه به اینکه ترکیه فرصت به‌وجود‌آمده در سوریه را بخشی از پروژه نفوذ در خاورمیانه با همراهی قطر می‌داند، قدرت‌گیری دوباره اخوان‌المسلمین می‌تواند منشأ نگرانی‌های جدید پس از یک دهه از سرکوب اخوان و جهادی‌ها در سطح منطقه باشد. مصر، امارات و عربستان سعودی سه بازیگر ضداخوان هستند که تحولات داخلی سوریه را از این منظر تحلیل می‌کنند.
با توجه به حمایت‌های ترکیه از شورشیان ادلب و تعیین یک چهره اخوانی به عنوان نخست‌وزیر موقت سوریه که معاون ابومحمد الجولانی جهادی البته با ریبرندینگ جدید محسوب می‌شود، به نظر می‌رسد سناریوی محتمل قدرت‌گیری و تسلط این گروه بر آینده سوریه است که چشم‌انداز یک دولت اسلام‌گرای نزدیک به ترکیه را در ادراک بازیگران شورای همکاری خلیج‌فارس با همراهی مصر قرار داده است.
حضور فعالانه مثلث عربستان، امارات و مصر در دو نشست فرمت آستانه در دوحه یک روز پیش از سقوط دمشق و فرمت عقبه یک هفته پس از برکناری اسد نشان می‌دهد که این سه بازیگر عربی، تحولات سوریه را از منظر اسلام سیاسی با مدل ترکی-قطری تحلیل می‌کنند و نسبت به خطرات آن نگرانی‌های جدی دارند.
این نگرانی ناشی از چند مساله بنیادین است. در عرصه داخلی هر سه بازیگر، جماعت اخوان‌المسلمین یک تهدید وجودی برای سیستم مستقر محسوب می‌شود. تا آنجا که امارات و عربستان اخوان را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داده‌اند. بسیاری از شیوخ صحوه یا جریان سروریه در عربستان که برای سال‌ها عرصه داخلی عربستان را صحنه تفاسیر وهابی-اخوانی قرار داده بودند و به نقد سیاسی حکام سعودی و ضرورت تشکیل حزب و گفت‌وگوی سیاسی پرداختند، اکنون سرکوب شده و در زندان و در صف اعدام هستند. قدرت‌گیری سوریه اسلام‌گرا می‌تواند مجددا این گسل‌ها را در عربستان فعال کند.
برای محمد بن زاید که سال 2011 گفته بود مشکل خاورمیانه ویروس اسلام‌گرایی اخوانی است وضعیت بسیار روشن و طبیعتا مایه نگرانی جدی است. مصر هم مشکلات مضاعف‌تری دارد؛ چرا که از یک طرف به‌صورت تاریخی خاستگاه اخوان‌المسلمین است و در حافظه کوتاه‌مدت خود نیز کودتای ضداخوان را با حمایت عربستان و امارات علیه محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر در سال 2013 در کارنامه دارد. اردن نیز طبیعتا نگرانی‌های قابل‌توجهی دارد هم به دلیل مجاورت مرزی و هم به دلیل حضور گروه‌ها و افکار اسلام‌گرای سنی سلفی تا اخوانی.
همراه شدن ایران با ملاحظات، نگرانی‌ها و دغدغه‌های این سه بازیگر مهم عربی می‌تواند به شکل‌گیری یک ائتلاف تاکتیکی منجر شود که هم تکمیل‌کننده توافقات سیاسی ایران و عربستان در سطح منطقه خواهد بود و هم ایران مواجهه با سوریه پسااسد را به یک ائتلاف قوی منطقه‌ای پیوند ‌می‌زند.
این ائتلاف می‌تواند بر مسائل مهمی چون گفت‌وگوهای سوری-سوری، انتخابات آزاد، دولت وحدت ملی، حفظ تمامیت سرزمینی سوریه و ممانعت از قبضه قدرت توسط یک جریان داخلی تاکید کرده و آن را چراغ راهنمای خود قرار دهد.
با توجه به خطرات قدرت‌گیری طیف اسلام‌گرایان جهادی تا سلفی‌های میانه‌رو و اخوانی و با توجه به برخی تجربه‌های نامطلوب تا تلخ مواجهه ایران با این جریان در سطح منطقه در طول بیش از دو دهه گذشته که بعضا به شکل تهدیدات مرزی و عملیات تروریستی در داخل ایران بروز و ظهور یافته است، با تاکید بیشتری می‌توان گفت که ایران از همراه شدن با محور عربستان، امارات و مصر درباره سوریه می‌تواند ضمن مدیریت خطرات سوریه پسا‌اسد، زمینه حل‌و‌فصل برخی مسائل منطقه‌ای با این سه کشور را نیز در چشم‌انداز قرار دهد و تجربه نوینی از ائتلاف‌سازی را در سیاست خارجی خود رقم بزند.
اینکه ایران یک تنه بخواهد بار سیاست خارجی و بازدارندگی را بر دوش بکشد هم پرهزینه و هم پر‌ریسک است. می‌توان بخشی از این بار را در فرآیند یارگیری‌ها و ائتلاف‌سازی‌های منطقه‌ای تقسیم و تضمین کرد.

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1228920/ائتلاف-ایران-با-مثلث-عربی-؟
بستن   چاپ