بازار آریا - مترجم: سید حسین علوی لنگرودی alavitarjomeh@gmail.com برای خیلیها، تجربه کار کردن و زندگی با هوش مصنوعی یک تجربه دلانگیز و رویایی به نظر میرسد؛ بهویژه برای کسانی که متصدی طراحی، ساخت، آموزش و هدایت هوش مصنوعی هستند. همچنین برای سیاستمداران و رهبران کسب و کارهایی که با کمک مشاوران و متخصصان، از هوش مصنوعی مشاورههای لازم را میگیرند. از این منظر میتوان گفت که برای خیلیها کار کردن با کمک هوش مصنوعی یعنی فائق آمدن بر بسیاری از محدودیتها و موانعی که انسان همیشه برای رسیدن به اهداف و خواستههایش با آنها مواجه بوده و اکنون به لطف پیشرفتهای سریع در حوزه هوش مصنوعی این امکان فراهم شده که جهشهای بزرگ به سمت آینده رخ دهد. این همان اتفاقی است که در سالهای اخیر و در عرصههای مختلفی همچون پزشکی، زیستشناسی، شیمی و فیزیک روی داده و تجربیات فوقالعادهای را برای انسانها رقم زده است.
برای بسیاری از انسانهای معمولی، تجربه برخورد با محصولات و خدمات هوش مصنوعی و بهرهمند شدن از مزایایی که هوش مصنوعی برای آنها به ارمغان آورده، تجربهای دلپذیر و دوستداشتنی است و کمتر کسی را میتوان در جهان هستی پیدا کرد که دوست نداشته باشد در اتومبیلی بنشیند که توسط هوش مصنوعی هدایت میشود و او این امکان را داشته باشد که در حین رانندگی با آن چیزی بخورد، ایمیلش را چک کند یا کمی بخوابد. اما تجربه یک فرد متخصص و آیندهنگر در ارتباط باهوش مصنوعی بهطور حتم متفاوت از اینها خواهد بود، چراکه او دیدی بلندمدتتر و آیندهنگرانهتر به نقشآفرینی هوش مصنوعی در زندگی انسانها دارد. چنین فردی جریانات را با حساسیت بیشتری دنبال میکند و از این نگران است که نقشآفرینی بیشتر و عمیقتر ماشینها و هوش مصنوعی در زندگی روزمره و تصمیمگیریهای انسان بتواند در بلندمدت به خلع سلاح شدن انسان در برابر هوش مصنوعی و از دست رفتن عاملیت و تعیینکنندگی همیشگی انسانها منتهی شود.
با این همه، برای بعضیها ازجمله مدیران و رهبران سازمانها و کسب و کارها، بهکارگیری گسترده هوش مصنوعی و مشارکت دادن آن در فرآیند تصمیمگیری و تحلیل و اجرا میتواند مزایای بسیاری به دنبال داشته باشد. تصمیماتی که توسط هوش مصنوعی گرفته میشوند، یا به اندازه تصمیمات انسانها دقیق و حسابشده هستند یا نسبت به آنها دقیقتر و سنجیدهترند و از سوگیری و منفعتطلبیهای معمول انسانی در آنها خبری نیست. علاوه بر این، هوش مصنوعی در زمینههایی مانند توزیع بهینه منابع، پیشبینی نتایج و پیشنهاد راهحلهای مناسب بهمراتب بهتر از انسانها عمل میکند.
همه اینها برای کارآفرینها و صاحبان کسب و کارها یعنی محصولات و خدمات جدیدتر و مناسبتر، کارآمدی بیشتر و جلب رضایت بیشتر مشتریان و برای کلیت جامعه یعنی افزایش عدالت و رضایت عمومی مردم.
البته این نقشآفرینی قدرتمندانه و موثر توسط هوش مصنوعی، خیلیها را دچار این نگرانی کرده که پس جایگاه انسانها و عامل انسانی در این میان چه میشود؟ از نظر این افراد، عاملیت و محوریت انسان بهواسطه قدرتنمایی روزافزون هوش مصنوعی در حال زوال و نابودی است و دور نیست زمانی که هوش مصنوعی زمام تمام امور انسانها را در دست بگیرد و انسانها را به بردههای ماشینها و هوش مصنوعی تبدیل کند.
باید دانست که این نوع نگرانیها نسبت به تحولات فناورانه و جایگزین شدن ماشینها بهجای انسانها پدیده جدیدی نیست که برای اولین بار در زمینه همتراز شدن هوش مصنوعی با انسانها اتفاق افتاده باشد. این پدیده بارها در جریان انقلابهای صنعتی پیشین نیز اتفاق افتاده است. در دوران انقلاب صنعتی و اختراع
ماشین بخار هم شبیه به همین نگرانیها در میان انسانها به چشم میخورد، با این تفاوت که در عصر حاضر و در تقابل باهوش مصنوعی ما با سرعت خیرهکننده و بیسابقه پیشرفت چیزی روبهرو هستیم که در حال تغییر دادن همه چیز و ساختارشکنیهای پیدرپی و فراگیر است و هنوز خیلیها نتوانستهاند خود را با سرعتبالای آن تطبیق دهند و طرحوارههای ذهنیشان را مطابق با آن دگرگون سازند.
در گذشته، واکنش ما انسانها در برابر مسائل و مشکلاتی که برایمان به وجود میآمد یک چیز بود: جستوجو برای یافتن راهحل. همین یافتن راهحل بود که به ما انسانها اعتمادبهنفس و عاملیت میبخشید. در این حالت، هم مسوولیتها و هم عاملیت حل مساله متوجه انسانها بود و هویت انسانی نیز در سایه همین مسوولیتپذیری و عاملیت داشتن تعریف میشد. امروزه اما بازیگر دیگری وارد میدان شده که به خاطر نقشآفرینی برجسته و فزایندهای که در فرآیند حل مساله دارد در حال از بین بردن حس هویت و عاملیت ماست و ما دیگر بهعنوان مغز متفکر و عامل اصلی حل مسائل شناخته نمیشویم. در واقع، اگرچه این ما هستیم که هوش مصنوعی را ساخته و پرداختهایم و آن را کنترل میکنیم و از آن در راستای اهداف خود بهره میبریم، اما بهطور فزایندهای داریم به راهحلها و تصمیمگیریهای هوش مصنوعی وابسته و معتاد میشویم و به نقشآفرینی عامل دیگری گردن نهادهایم که نه انسان است و نه از ویژگیهای انسانی برخوردار است و نه خیلی از ما آن را بهطور کامل میشناسیم. همین نشناختن هوش مصنوعی و ناآگاهی عمومی انسانها در مورد هوش مصنوعی است که تردیدها و بدگمانیها نسبت به آن را افزایش داده است. وقتی ما چیزی را بهدرستی نشناسیم معمولا تمایل پیدا میکنیم آن را رد کنیم و از گردونه خارج سازیم.
دقیقا به همین دلیل است که بعضیها به دنبال محدودسازی و به حداقل رساندن استفاده از هوش مصنوعی و نقشآفرینی آن در جریان تصمیمگیریهای روزمره خود هستند و برای این کار ترجیح میدهند از نمادهای نقشآفرینی هوش مصنوعی از جمله رسانههای اجتماعی و پلتفرمهای شبکهای متکی به هوش مصنوعی دوری کنند. بعضی دیگر پا را از این هم فراتر گذاشته و خواستار حذف کلی هوش مصنوعی از زندگی ما انسانها شدهاند؛ هرچند که این افراط و زیادهروی در برخورد باهوش مصنوعی راه بهجایی نمیبرد و افرادی که چنین تمایلاتی دارند معمولا منزوی و تنها میشوند، چراکه امروزه مدتهاست که هوش مصنوعی در تاروپود جوامع رسوخ کرده و در تمام شئون زندگی و کار و سیاست نقشآفرینی میکند.
منبع: کتاب The age of AI: and our human future
--> اخبار مرتبط دوراهی هوش مصنوعی مقابل شرکتها در استفاده از هوش مصنوعی اخلاق را رعایت کنید دوگانه خوشبینی – نگرانی شرکتها چتجیپیتی؛ پدیدهای به نفع کارکنان با مهارت کمتر انتظارات انقلابی از هوش مصنوعی
https://www.bazarearya.ir/fa/News/1156513/هوش-مصنوعی-و-تجربیات-دگرگون-شده-انسان