از دانش تا اجرا در مسوولیت اجتماعی شرکتی
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - فائزه خواجه زاده* در سالهای اخیر، شبکه تخصصی مسوولیت اجتماعی شرکتی (CSR) در ایران رشد قابلتوجهی داشته است.
متخصصان این حوزه در دانشگاهها، نهادهای پژوهشی و برخی از اتاقهای فکر شرکتها، با بهرهگیری از آخرین متدها، استانداردهای جهانی و ادبیات نظری جدید، در حال تحلیل و بازتعریف مفهوم مسوولیت اجتماعی شرکتی هستند.
با این حال، به نظر میرسد که بسیاری از شرکتها و بنگاههای اقتصادی همچنان با رویکردهای سنتی و سطحی به مسوولیت اجتماعی مینگرند و آن را در حدی از امور خیریه، کارهای مناسبتی یا برگزاری چند مراسم فرهنگی و تبلیغاتی محدود میکنند. این شکاف میان دو ساحت نظری و اجرایی مسوولیت اجتماعی، منجر به کاهش اثربخشی پروژههای مسوولیت اجتماعی شرکتی، عدمنهادینهسازی آن در فرهنگ سازمانی و ناتوانی در خلق خروجیهای ملموس و پایدار برای جامعه و سازمان شده است.
1. تحولات سریع در ادبیات جهانی و چالشهای بومیسازی
یکی از عوامل موثر در این فاصله، سرعت بالای تحولات در ادبیات جهانی مسوولیت اجتماعی است. مفاهیمی چون «پایداری»، «مدیریت ذینفعان»، «سرمایهگذاری مسوولانه»، «توسعه مسوولانه»، «نوآوری اجتماعی» و «عدالت اقلیمی» طی دهه گذشته به سرعت وارد گفتمان مسوولیت اجتماعی شرکتی شدهاند. نهادهایی چون GRI، UNGC، ISO26000 و اخیرا چارچوبهایی مانند ESG و SDG و CSRD بهطور مداوم در حال بهروزرسانی استانداردها و الزامات گزارشدهی و مسوولیتپذیری شرکتها هستند.
در ایران، برخی شرکتها تلاشهایی برای تطبیق با این مفاهیم انجام دادهاند؛ اما به نظر میرسد که درک عمیق و بومیسازی این مفاهیم هنوز نیازمند توسعه و تعمیق بیشتری است. تمرکز بیش از حد بر فعالیتهای نمایشی، نداشتن واحد اختصاصی مسوولیت اجتماعی شرکتی و گرهزدن مسوولیت اجتماعی به بودجه تبلیغات یا روابط عمومی، از جمله چالشهایی است که در این مسیر وجود دارد. تفاوت سطح بلوغ شرکتها، نبود سیاستهای واحد ملی در جهت ترغیب و تشویق شرکتها نیز به بروز چنین وضعی در این حوزه دامن زده است.
2. جایگاه مسوولیت اجتماعی شرکتی در سیاستگذاری سازمانی
در بسیاری از سازمانها، مسوولیت اجتماعی هنوز بهعنوان یک اولویت راهبردی تلقی نمیشود. این نگاه ممکن است باعث شود که حتی اگر ایدهای نوآورانه یا گزارش تخصصی در این حوزه ارائه شود، امکان تبدیل آن به پروژه اجرایی وجود نداشته باشد. همچنین، نبود الزامهای قانونی یا مشوقهای دولتی برای اجرای مسوولیت اجتماعی شرکتی، این حوزه را بیاولویت و به موضوعی غیرضروری تبدیل کرده است؛ چیزی که تنها در شرایط خاص یا بهعنوان بخشی از فعالیتهای تبلیغاتی به آن توجه میشود.
3. نقش دانشگاهها و نهادهای آموزشی در کاهش شکاف
در این شرایط، دانشگاهها و نهادهای آموزشی میتوانند نقش مهمی در ترمیم این شکاف ایفا کنند. دانشگاهها از یکسو با تکیه بر سرمایه علمی، منابع پژوهشی و شبکه نخبگانی و از سوی دیگر با امکان برقراری ارتباط ساختاریافته با بخش خصوصی، قادرند نقش میانجیگر و تسهیلگر میان نظریه و عمل را بر عهده بگیرند.
الف. آموزش و تربیت نیروی متخصص
دانشگاهها با طراحی دورههای تخصصی در زمینه مسوولیت اجتماعی شرکتی، پایداری، ارزیابی اثرات اجتماعی و مدیریت ذینفعان، میتوانند نیروی انسانی آگاه و مجهز به مهارتهای نوین تربیت کنند. این نیروها در صورت ورود به شرکتها، میتوانند بهتدریج رویکردهای قدیمی را تغییر دهند.
ب. پژوهشهای کاربردی و پروژههای مشترک
با تعریف پروژههای مشترک میان دانشگاه و شرکتها، میتوان پژوهشهای نظری را به راهکارهای عملی تبدیل کرد. برای مثال، دانشگاه میتواند به شرکت در تحلیل اثرات اجتماعی یک پروژه صنعتی کمک کند، یا در طراحی کمپینهای مسوولیت اجتماعی شرکتی مبتنی بر نیازهای واقعی جامعه مشارکت داشته باشد.
ج. ایجاد پل ارتباطی بین ذینفعان
دانشگاهها با ایجاد «لابراتوارهای نوآوری اجتماعی»، «کلینیکهای مسوولیت اجتماعی» یا «پلتفرمهای تعامل با ذینفعان» میتوانند فضای گفتوگو و مشارکت را میان شرکتها، جوامع محلی، دولت و سازمانهای مردمنهاد فراهم کنند. این پلتفرمها نقش بزرگی در اعتمادسازی و همافزایی دارند.
د. نهادینهسازی فرهنگ مسوولیتپذیری
خودِ دانشگاهها نیز با اجرای الگوهای مسوولیتپذیر در درون ساختار خود (مثل مدیریت پسماند، عدالت آموزشی، حمایت از گروههای آسیبپذیر و…) میتوانند به الگویی برای سازمانهای دیگر تبدیل شوند. این اقدامات الگوساز، اثر نمادین مهمی در ارتقای فرهنگ مسوولیت اجتماعی شرکتی دارند.
جمعبندی
در حال حاضر، مسوولیت اجتماعی شرکتی در ایران با چالشهایی مواجه است که میتوان آنها را به شکاف میان دانایی و توانایی، دانش و اجرا نسبت داد. هرچند متخصصان این حوزه در حال تحلیل پیشرفتهترین استانداردها و رویکردها هستند، اما در سطح اجرا، شرکتها اغلب با نگاههای قدیمی و ابزارهای ناکارآمد عمل میکنند. این شکاف، ممکن است دلیل اصلی نارسایی پروژههای مسوولیت اجتماعی شرکتی و ناتوانی آن در ایجاد اثرگذاری عینی باشد. نقش دانشگاهها و نهادهای آموزشی در این میان کلیدی است. آنها میتوانند با آموزش، پژوهشهای کاربردی، ایجاد ارتباط میان ذینفعان و حتی ایفای نقش الگویی، پل ارتباطی میان ساحت نظر و ساحت عمل باشند. ترمیم این فاصله، شرط لازم برای عبور از مسوولیت اجتماعی شرکتی نمایشی به سمت مسوولیت اجتماعی شرکتی اثربخش، هوشمند و پایدار است.
* دستیار مسوولیت اجتماعی وزارت نیرو
-
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۶:۵۹
-
۱۰ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1297140/