بزرگنمايي:
بازار آریا - تاریخ مذاکرات ایران و آمریکا در ادوار مختلف حل مشکلات اقتصادی از طریق مذاکره را تأیید نمیکند، بلکه آنچه باعث القای حس گشایش میشود «تصویرسازی از مذاکره با آمریکا» بهعنوان تنها راه نجات اقتصاد و کاهش فشارها به کشور است، یعنی یک اثر مقطعی و موقت برپایه نظامات روانشناسانه.
آیا مذاکرات پرتکرار و سطح بالای دهه 90 باعث حل مشکلات اقتصادی شد؟ خیر.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
آیا مذاکرات مکرر و پیوسته در دولت شهید رئیسی با طرفهای آمریکایی در نهایت به نتیجه نهایی منجر شد؟ خیر.
پس چرا در برهههایی بازنمایی مذاکرات با القای حل مشکلات اقتصادی همراه است؟ چون ما در واقع با «تصویری از مذاکره» به جای «واقعیت و حقیقت مذاکره» مواجهیم. همان چیزی که در علوم ارتباطات از آن تحت عنوان «حادواقعیت» یا «شبهواقعیت» یاد میشود. چه عاملی باعث این تصویرسازی در افکار عمومی میشود؟ رسانه.
کافی است به تصویری که در این چند ماه بهویژه در روزهای اخیر از تأثیرات مذاکره با آمریکا صورتبندی شده دقت کنیم. هراسافکنی با نزدیک دانستن خطر جنگ ویرانگر، امیدآفرینی با برجستهسازی کاهش نرخ بازار ارز و طلا در صورت توافق و رویافروشی با تولید محتوا درخصوص سرمایهگذاری 1000میلیارد دلاری آمریکا تنها بخشی از تلاشها برای تصویرسازی است. همراه کردن این تحولات با پالسهای به ظاهر مثبت مقامات آمریکایی بهواقع نه ایجادکننده گشایش اقتصادی که «نشانههایی نگرانکننده از شرطیشدن ساختار تصمیمگیری و رفتار بازیگران اقتصادی» در موضوع مذاکره است. مرور آنچه به صورت هدفمند از سوی بخشی از جریان رسانهای کشور با کمک جریان بیرونی در حال رقم خوردن است به وضوح نشان میدهد این گزاره در حال القاست که صرفا آغاز گفتوگوها کافی است تا مسیر اقتصاد تغییر کند؛ یعنی حتی پیش از دستیابی به توافق یا رفع تحریمها. بزرگنمایی ریزش لحظهای قیمت دلار، تتروطلا و سیگنالسازی از مذاکرات از تاکتیکهای بهکار رفته در این شرایط است. این تصویرسازی البته روی دیگری هم دارد که همچون لبه دیگر این قیچی عمل میکند؛ هراسافکنی نسبت به بروز شوک معکوس در صورت شکست مذاکرات! یعنی اقتصادی که لحظاتی قبل از آغاز مذاکرات با فرض موفقیت، قیمتها را تنظیم میکند، حالا در صورت شکست یا تعویق گفتوگوها، مستعد شوکهای شدیدتر میشود.این شرطیسازی به غایت بحرانزا وشکننده است وهمین اتفاق را در دهه90 به روشنی تجربه کردیم. البته برای اثربخش کردن و عمق دادن به این نظریه و تکمیل فرآیند تصویرسازی مثبت از مذاکرات دو حرکت دیگر هم نیاز است.
اول؛ القای گرهخوردگی کامل ثبات اقتصادی به روابط با آمریکا و تقلیل و به حاشیه راندن سایر الزامات اصلاح ساختاری مانند اصلاحات ارزی، مالیاتی، تجاری و فضای کسب و کار. دیگری؛ تشویق جامعه و بازارها به پیشخور کردن نتایج توافق پیش از تحقق واقعی آن. یعنی تلاش میشود انتظارات جامعه نسبت به اثر فوری و قطعی مذاکرات تقویت شود به گونهای که این ضریبدهی در صورت توقف یا شکست مذاکرات همراه با شوک بزرگ به بازارها خواهد بود.
همزمان البته جریان رسانه به صورت هدفمند در حال بازتولید محتوا حول ادعای وجود نااطمینانیهای مزمن در اقتصاد ایران نیز هست تا اینگونه بازنمایی شود که نوسانات لحظهای بازار بهویژه ارز و طلا، نوعی بیثباتی بنیادین در اقتصاد است که در آن هرگونه تغییر یا حتی شایعهای درباره مذاکرات، میتواند اقتصاد را از تعادل خارج کند؛ نتیجه اینکه همه تصمیمات کلان و خرد اقتصادی معطل اخبار سیاست خارجی و روند مذاکرات خواهد ماند. در این شرایط لایههایی از ادراک عمومی بهگونهای درگیر خواهد شد که افکار عمومی به این نتیجه برسد حل مشکلات اقتصادی صرفا با آغاز مذاکره و بدون نیاز به مدیریت داخلی صورت خواهد گرفت، دلار نقش همهجانبه بهعنوان شاخص تعیینکننده در سیاست و اقتصاد کشور دارد و این گزاره جا بیفتد که بدون توافق با آمریکا، ثبات اقتصادی به هیچ عنوان مقدور نخواهد بود.
این معادله روانشناختی با افکار عمومی به صورت دورهای در حال بازتولید است. یعنی فشار به دستگاه محاسباتی برای پذیرش توافق با هر شرایط. یعنی دو گانهای که یکطرف آن میشود پذیرش هر نوع شرایط ممکن و یکطرف دیگر آن میشود ترس از بههم ریختن مجدد بازار. آیا عبرت میگیریم؟ خیر. +
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.
سریال «پایتخت»: سرگرمی ملی یا پروژه تخریب فرهنگی؟ صداوسیما؛ همراه یا مخالف پویشهای ملی؟ تلفات جادهای؛ ضرورت آموزش و رعایت قوانین برای حفظ جمعیت فعال مارمولکبازی ساسی؛ تهدیدی خاموش برای نسل جوان بحران سرقت در ایران: ناامیدی شهروندان از عملکرد قانون
-
دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۸:۲۷
-
۲۱ بازديد
-

-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1292501/