پیامدهای انتخاب دوباره ترامپ برای چین چیست؟
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - - انتخاب دوباره دونالد ترامپ برای دور دوم ریاستجمهوری ایالات متحده (2025 تا 2029) پیامدهای مهمی برای ژئوپلیتیک جهانی دارد؛ بهویژه با توجه به اینکه چین درصدد بهرهبرداری از فرصتهایی است که از دل سیاستهای «اول آمریکا»ی ترامپ بیرون میآید. دیپلماسی معاملاتی ترامپ، که با یکجانبهگرایی و پیشبینیناپذیری شناخته میشود، در عین حال که چالشهایی برای پکن ایجاد میکند، فرصتهای راهبردی مهمی نیز برایش فراهم میسازد، بهویژه در حوزههای امنیت، اقتصاد و فناوری.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
بازآراییهای امنیتی و فرصتهای راهبردی چین
دولت دوم ترامپ به احتمال زیاد باعث افزایش نااطمینانی در میان متحدان سنتی آمریکا، بهویژه در اروپا و منطقه هند-آرام، خواهد شد. بیتفاوتی ترامپ نسبت به ناتو – که از یک سو در خواستههایش برای افزایش سهم بودجه دفاعی کشورهای اروپایی مشهود است و از سوی دیگر در تردیدهایش نسبت به تعهدات دفاع جمعی – ممکن است انسجام ناتو را تضعیف کند. نگرانیهای اروپا در مورد احتمال عقبنشینی یا کاهش چشمگیر حضور نظامی آمریکا، همین حالا هم به تلاشهایی برای تقویت خودمختاری راهبردی اروپا منجر شده است.
چین با رصد این فاصلهگیری فراآتلانتیکی، فعالانه تلاش میکند خود را بهعنوان شریک جایگزین قابلاعتماد برای کشورهای اروپایی معرفی کند و از طریق روابط اقتصادی، مناسبات دیپلماتیک را عمیقتر سازد. پکن با ترویج گفتمانهایی چون چندقطبیگرایی و خودمختاری راهبردی اروپا، در تلاش است تا نفوذ ایالات متحده را در اروپا کاهش دهد و بهطور غیرمستقیم منافع جهانی واشنگتن را تضعیف کند.
در منطقه گستردهتر هند-آرام، سبک معاملاتی ترامپ احتمالاً متحدان کلیدی آمریکا مانند ژاپن، کره جنوبی و استرالیا را دچار تردید میکند. فشار برای افزایش هزینههای دفاعی و نبود اطمینان نسبت به تعهدات آمریکا ممکن است این کشورها را به سمت نوعی سیاست احتیاط سوق دهد، که میتواند به گرم شدن روابط آنها با چین در حوزههای اقتصادی یا امنیتی منجر شود. مواضع غیرقابلپیشبینی ترامپ درباره موضوعات حساسی مانند تایوان یا کره شمالی نیز بر این بیثباتی میافزاید. چین ممکن است از این تردیدها بهرهبرداری کرده و خود را بهعنوان نیرویی ثباتبخش معرفی کند که توانایی مدیریت تنشهای منطقهای را بیش از ایالات متحده دارد.
تعرفههای ترامپ و دیپلماسی تجاری چین
افزایش سیاستهای حمایتگرایانه ترامپ، که با اعمال تعرفههای سنگین و موانع تجاری همراه است، فرصتهای مهمی برای گسترش دیپلماسی اقتصادی چین فراهم میآورد. اعمال تعرفههایی نظیر تعرفه 25 درصدی بر خودروهای اروپایی یا افزایش تعرفهها بر کالاهای چینی، زنجیرههای تأمین جهانی را مختل کرده و نارضایتی شرکای سنتی تجاری آمریکا را برمیانگیزد. چین از این اختلالات بهره برده و مثلاً از طریق توافق اخیر با ژاپن و کره جنوبی برای تقویت روابط تجاری و یکپارچگی زنجیرههای تأمین منطقهای، جایگاه اقتصادی خود را تثبیت کرده است. این همکاری میان رقبا و رقبای پیشین منطقهای، نشان از توانایی چین در بهرهبرداری هوشمندانه از بیثباتی اقتصادی ایجادشده توسط سیاستهای ترامپ دارد.
از سوی دیگر، هرچند جنگ تجاری ترامپ با چین تشدید شده، همین تنشها بهطور متناقضی جایگاه اقتصادی منطقهای چین را تقویت کردهاند. شرکتهای چندملیتی به دلیل تعرفههای آمریکا تولید خود را از چین به کشورهایی مانند ویتنام یا هند منتقل میکنند، اما این کشورها همزمان برای حفظ ثبات زنجیره تأمین، روابط تجاری خود با چین را تعمیق میبخشند. در واقع، سیاستهای حمایتگرایانه ترامپ باعث نوعی یکپارچگی اقتصادی منطقهای با محوریت چین شدهاند. این روند در مذاکرات تازهنفس درباره توافق تجارت آزاد چین-ژاپن-کره و تقویت مشارکت جامع منطقهای (RCEP) مشهود است. چین از این طریق خود را بهعنوان یک قطب اقتصادی مقاوم در برابر حمایتگرایی آمریکا معرفی میکند و از نفوذ اقتصادی واشنگتن میکاهد.
جدایی فناورانه و جاهطلبیهای تکنولوژیک چین
سیاستهای تهاجمی ترامپ برای جدایی فناورانه از چین، بهویژه در زمینه نیمههادیها و هوش مصنوعی، هم چالشهای مهمی برای پکن ایجاد میکنند و هم فرصتهایی راهبردی. گرچه کنترلهای سختگیرانه بر صادرات فناوریهای پیشرفته ممکن است پیشرفت کوتاهمدت چین را کند کنند، این اقدامات همزمان انگیزهای قوی برای شتاب در خودکفایی فناورانه در چین ایجاد کردهاند. سرمایهگذاری در تولید داخلی نیمههادیها و زیرساختهای حیاتی فناوری، از جمله هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی، احتمالاً در پاسخ مستقیم به این فشارها افزایش خواهد یافت.
همچنین، این محدودیتها متحدان آمریکا را در تنگنایی سخت قرار میدهند: کشورهایی مانند کره جنوبی، تایوان و هلند باید میان حفظ دسترسی به بازار چین و پیروی از کنترلهای صادراتی آمریکا یکی را انتخاب کنند. چین در پاسخ، همکاریهای فناورانه با قدرتهای منطقهای را گسترش داده و برای نمونه با ژاپن و کره جنوبی توافقهایی برای تأمین زنجیره نیمههادیها امضا کرده است. در نتیجه، حتی متحدان سنتی آمریکا ممکن است با احتیاط به سمت همکاریهای عملگرایانه با چین متمایل شوند تا از انزوای فناورانه و اقتصادی کامل پرهیز کنند.
تقسیم اکوسیستم جهانی فناوری که تحت ریاستجمهوری ترامپ شتاب میگیرد – با شکلگیری یک بلوک غربی و یک سیستم فناورانه با محوریت چین – این فرصت را به پکن میدهد تا در میان کشورهای غیرغربی رهبری فناورانه کسب کند. چین میتواند از این شکاف برای ترویج استانداردهای فناورانه خود، بهویژه از طریق طرح کمربند و راه، بهره ببرد و در اقتصادهای نوظهور نفوذ بیشتری به دست آورد.
مانورهای دیپلماتیک و نفوذ نهادی
رویکرد دیپلماتیک معاملهمحور و انزواگرایانه ترامپ، اعتماد متحدان دیرین ایالات متحده را تضعیف کرده و جایگاه رهبری آمریکا در جهان را زیر سؤال میبرد. در چنین فضایی، فرصتطلبی راهبردی چین میتواند خلأهای دیپلماتیک بهوجودآمده را پر کند. پکن بهطور مداوم خود را شریک قابلاعتمادی معرفی میکند که به چندجانبهگرایی، ثبات اقتصادی و دیپلماسی عملگرایانه پایبند است. برای مثال، در دورههایی که ترامپ از نهادهای بینالمللی یا توافقنامههایی نظیر پیمان اقلیمی پاریس فاصله میگیرد، چین با در دست گرفتن نقش رهبری، چهرهای مثبت و مسئول از خود به نمایش میگذارد.
دیپلماسی فعال چین بهویژه در نهادهای بینالمللی مشهود است؛ جایی که پکن تلاش میکند الگوهای حکمرانی خود را – که بر حاکمیت ملی و توسعه اقتصادی تأکید دارند – در برابر ارزشهای دموکراسی لیبرال ترویج دهد. کنارهگیری یا بیاعتنایی ترامپ به نهادهایی مانند سازمان تجارت جهانی یا شورای حقوق بشر سازمان ملل، فضای بیشتری برای چین فراهم کرده تا نفوذ خود را تعمیق بخشد. با به تصویر کشیدن سیاستهای ترامپ بهعنوان یکجانبهگرایانه و مخرب، چین از ایده نظم جهانی چندقطبیای حمایت میکند که با منافع راهبردیاش همراستاست.
ریسکهای راهبردی چین
با وجود همه این فرصتها، بهرهبرداری چین از سیاستهای ترامپ بدون ریسک نیست. اقدامات تهاجمی چین در مناطق حساس ژئوپلیتیکی، بهویژه تایوان و دریای جنوبی چین، در پی برداشت از عقبنشینی یا بیثباتی آمریکا، ممکن است به شکلگیری ائتلافهای نظامی قدرتمند علیه چین منجر شود که احتمالاً ژاپن، استرالیا، هند و حتی خود ایالات متحده را در بر خواهد گرفت. همچنین، سیاستهای ترامپ ممکن است بر خلاف انتظار، باعث انسجام بیشتر متحدان آمریکا در برابر چین شود و بهجای تفرقه، یک جبهه ضدچینی را تثبیت کند.
از نظر اقتصادی، جنگهای تجاری طولانیمدت و بیثباتیهای اقتصادی جهانی، تهدیدی جدی برای اقتصاد صادراتمحور چین بهشمار میروند و ممکن است اهداف راهبردی پکن را تضعیف کنند. از سوی دیگر، رقابت فزاینده در حوزه فناوری میتواند در کوتاهمدت دسترسی چین به فناوریهای پیشرفته را محدود سازد، هرچند این روند ممکن است در بلندمدت موجب تسریع خودکفایی فناورانه در این کشور شود.
-
دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۴:۲۱
-
۱۳ بازديد
-

-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1292411/