بزرگنمايي:
بازار آریا - تهدیدات بیشتر از این نوع، احتمالا توسط ایران به عنوان تهاجمی و زورگویانه دیده می شود – ولحن اخیر ترامپ نیز سازنده نیست. این امر ناگزیر چشم انداز اعتماد بین طرفین را تضعیف می کند.
به گزارش ، با نزدیک شدن به زمان اعلامی برای مذاکرات میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران در عمان، بازار گزارش، تحلیل، گمانهزنی و حتی شایعات در رسانههای جهانی داغ است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
وبگاه تحلیلی استرالیایی «The Conversation» در مقالهای به قلم علی بیگلیج، استاد روابط بینالملل و سیاست خاورمیانه در دانشگاه لافبورو در استرالیا، شرایط ایران و آمریکا در آستانهی مذاکره و مولفههای موثر بر روند مذاکرات را مورد بررسی قرار داده است. ترجمه و انتشار این مقاله به معنای تایید آن از سوی مشرق نیست و صرفا جهت اطلاع مخاطبان محترم صورت میگیرد.

اعلام مذاکرات برنامهریزی شده بین ایالات متحده و
ایران در عمان، نشاندهندهی یک پیشرفت مهم است – به ویژه با توجه به تاریخ عدم اعتماد و خصومت که شاخص تعاملات این دو کشور در چند دهه اخیر بوده است.
هنوز هم در مورد اینکه آیا مذاکرات در مورد توسعه ظرفیت هستهای ایران، مستقیم یا غیرمستقیم خواهد بود، سردرگمی وجود دارد. ایالات متحده گفته است که استیو ویتکاف، فرستادهی امور خاورمیانهی دولت آمریکا، با عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، ملاقات خواهد کرد. دونالد
ترامپ علنا اعلام کرده است که
ایران در صورت شکست مذاکرات در "خطر بزرگی" قرار خواهد گرفت.
در همین حال
ایران گفته است که مذاکرات از طریق یک واسطه انجام خواهد شد. عراقچی اظهار داشت:
"این به همان اندازه که یک آزمون است، یک فرصت است. توپ در زمین آمریکاست. "
این درگیری ظاهری در پیامرسانی قبل از شروع مذاکرات، با وجود سایهی تهدید اقدام نظامی ایالات متحده یا اسرائیل علیه ایران، چندان شگون ندارد. نمایندگان ایران،
چین و
روسیه در 8 آوریل در مسکو ملاقات کردهاند.
وزارت خارجه
چین با انتشار بیانیهای به جهانیان یادآوری کرد که این
آمریکا بود که "به طور یکجانبه از برجام [توافق هستهای 2015 یا برنامه جامع اقدام مشترک] خارج و باعث اوضاع کنونی شد. " این گزارش بر ضرورت "نشاندادن صداقت سیاسی، عمل مطابق روح احترام متقابل، درگیرشدن در گفت وگو و مشورت و متوقف کردن تهدید زور و فشار حداکثری" از سوی واشنگتن تاکید کرد.

این بیانیه به دنبال پیامهای واشنگتن صادر شد که بسیار بر احتمال به کارگیری زور و حداکثر فشار متمرکز بود.
ترامپ پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در گفتگو با مطبوعات با لحنی بسیار تهاجمی گفت:
"ایران نمی تواند سلاح هستهای داشته باشد و اگر مذاکرات موفق نباشد، من فکر می کنم اگر این طور باشد روز بسیار بدی برای
ایران خواهد بود. "
«رویکرد معاملهای» بسیار مورد بحثِ رئیس جمهور ایالات متحده به دیپلماسی – همانطور که در مذاکرات نیز توسط ویتکاف، یک معاملهگر سابق املاک و مستغلات نمایندگی می شود- احتمالا برای چگونگی مذاکرات بسیار مهم است. جاه طلبیهای ژئوپلیتیک
ترامپ در خاورمیانه، بر گسترش توافقات ابراهیم تمرکز دارد. این توافقنامهها بر عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای مختلف عربی از جمله
امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان متمرکز است.
امضای توافقنامهها در سال 2020 به عنوان یک دستاورد کلیدی سیاست خارجی دولت اول ترامپ، به ویژه از نظر تمایل
آمریکا برای مقابله با
ایران در منطقه، دیده می شد.
ایالات متحده در حال حاضر به طور فعال برای آوردن عربستان سعودی به چارچوب موردنظر خود کار می کند. در این رابطه،
آمریکا بر این مساله تاکید دارد که مشارکت ریاض نشان دهندهی تحولی تاثیرگذار در ژئوپلیتیک منطقهای است. علاوه بر این،
ترامپ قصد دارد از توافقات تجاری و ابتکارات سرمایهگذاری بزرگ برای ایجاد وابستگیهای اقتصادی، که عادیسازی دیپلماتیک را تشویق می کند، استفاده کند.
در همین حال
ایران با مشکلات شدید
اقتصادی مواجه است.
اقتصاد کشور با
تورم بالا، کاهش ارزش
پول ملی و مسایل
اقتصادی دیگر در وضعیت ناخوشایندی قرار دارد. این شرایط با تحریم های بین المللی و مسایل سیاست داخلی عمق بیشتری پیدا کرده است. در نتیجه،
ایران به شدت به امتیازات
اقتصادی نیاز دارد، که می تواند اهرم قابل توجهی برای ایالات متحده باشد.
نفوذ ژئوپلیتیک تهران در 18 ماه گذشته به طور قابل توجهی تضعیف شده است. شکستهای نظامی در سال 2024 – از جمله از دست دادن متحدان کلیدی و رهبران گروههایی مانند حماس و حزبالله-توانایی
ایران را برای اِعمال قدرت در منطقه کاهش داده است.
این موضع تضعیف شده بر موضع مذاکره
ایران تاثیر خواهد گذاشت. این می تواند احتمال بیشتری ایجاد کند که مذاکرهکنندگان
ایران به جای دنبال کردن سیاست های تهاجمی، به دنبال کمک
اقتصادی و راهحلهای دیپلماتیک باشند. اما فشار تندروها در داخل
ایران می تواند کشور را به سمت یک رویکرد رادیکالتر سوق دهد اگر امتیازاتی {از مذاکره} حاصل نشود.
جادهی سنگلاخِ پیشِ رو
یک مسئله مهم که بر مذاکرات تاثیر می گذارد، سطح پایین اعتماد بین دو طرف است. دخالت
آمریکا در درگیری غزه – از جمله پیشنهاد بحثبرانگیز
ترامپ برای پاکسازی غزه از فلسطینیها برای گشودن راه برای بازسازی احتمالی – تنش در روابط را بیشتر کرده است. همینطور کارزار نظامی اخیر
آمریکا علیه حوثیها در یمن که از طرف تهران حمایت می شوند.

تهدیدات بیشتر از این نوع، احتمالا توسط
ایران به عنوان تهاجمی و زورگویانه دیده می شود – ولحن اخیر
ترامپ نیز سازنده نیست. این امر ناگزیر چشم انداز اعتماد بین طرفین را تضعیف می کند.
شک و تردید
ایران ریشه در تجربیات گذشته دارد که در آن وعده های کمک
اقتصادی تحقق نیافت. خروج
ترامپ از توافق هستهای 2015، در سال 2018، نمونه ای از این موضوع است. این نقض اعتماد،
ایران را در مورد ورود به توافقهای جدید، بدون اطمینان مشخص، محتاط کرده است.
زمینه منطقهای لایه دیگری از پیچیدگی را به مذاکرات اضافه می کند. حمایت
آمریکا از اقدامات اسرائیل در غزه احتمالا مسائل را پیچیده می کند. جمعیت اکثر کشورهای خلیج فارس کاملا از حق تعیین سرنوشت فلسطینیها حمایت می کنند و از روش رئیس جمهور
آمریکا که به نقض آتش بس و از سرگیری خصومتها از سوی اسرائیل چراغ سبز داده است، آزرده هستند.
سیاست داخلی
ایران نیز احتمالا نقش مهمی در شکلدادن رویکرد آن کشور به مذاکرات خواهد داشت.
ایران در حال تجربه دوقطبی سیاسی قابل توجهی بین "تندروها" و "اصلاح طلبان" است که نسبت به ایالات متحده و
اروپا نگاه نسبتا سازشآمیزتری دارند ... پس از انتخاب غافلگیرکننده مسعود پژشکیان، یک چهرهی اصلاح طلب، در سال گذشته، وقتی که او موضع خود را با آیتاالله خامنهای هماهنگ کرد، امید به اینکه
ایران برای مذاکره با واشنگتن گشودهتر عمل کند، به سرعت در حال کمرنگشدن بود.

در مارس 2025، او دو اصلاح طلب مهم در کابینه، وزیر اقتصاد، عبدالناصر همتی و معاون رئیس جمهور، محمد جواد ظریف، را از دست داد. این سیاستورزی جناحی توانایی
ایران را برای ارائه یک جبهه متحد در مذاکرات پیچیده خواهد کرد — و این می تواند اهرم قابل توجهی برای ایالات متحده باشد، اما همچنین تندروها را تقویت می کند تا خواستههایی را که برای ایالات متحده غیرقابل قبول است، مطرح کنند.