روزی روزگاری شوروی؛
وقتی حقیقت را نمیتوان گفت…
گزارش ویژه
بزرگنمايي:
بازار آریا - جان با جوهر سیاه نوشت که همه چیز عالی است، اما تنها یک چیز در شوروی پیدا نمیشود: جوهر قرمز!
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد ؛ این، تنها یکی از داستانهایی است که نشان میدهد چگونه حقیقت در پشت پرده سانسور پنهان میشود، حتی در جایی که زندگی «رویایی» توصیف میشود.
1. جان و باب دو برادر که در آمریکا زندگی میکردند و عضو حزب کمونیست بودند، تصمیم گرفتند به شوروی مهاجرت کنند. آنها به اخبار منفیای که رسانههای آمریکا درباره اوضاع شوروی پخش میکردند باور نداشتند، ولی با این وجود تصمیم گرفتند جانب احتیاط را از دست ندهند. بنابراین با هم قراری گذاشتند. قرار شد اوّل جان به تنهایی به شوروی برود و سر و گوشی آب دهد تا ببیند اوضاع چطور است. اگر بر خلاف گزارشهای رسانهها شرایط زندگی خوب بود، و اگر معلوم شد اخباری که درباره آزار و شکنجه مردم به دست ک.گ.ب منتشر میشود دروغ است، آنوقت جان با «جوهر سیاه» نامهای به باب مینویسد و این نشانه این است که هرچه در نامه نوشته حقیقت دارد. در حالت دیگر اگر اوضاع در شوروی ناجور بود و جان نمیتوانست حقیقت ماجرا را بنویسد، آنوقت با «جوهر قرمز» به برادرش نامه مینویسد و این یعنی چیزهایی که در نامه نوشته حقیقت ندارند.
با این قول و قرار جان به شوروی رفت و سه ماه بعد نامهای برای برادرش فرستاد که با جوهر سیاه نوشته شده بود: «برادر عزیزم باب! من اینجا بسیار خوشحالم! اینجا کشور زیبایی است و من در آزادی کامل از یک استاندارد زندگی بالا لذت میبرم. همه چیزهایی که رسانههای سرمایهداری مینویسند دروغ است. این جا هرچه بخواهی در دسترس است. متاسفانه فقط یک چیز گیر نمیآید؛ جوهر قرمز».
2. روزی یک هیئت بازرسی از طرف حزب به تیمارستان رفت. در مراسم خوشامدگویی به هیئت، یک گروه کُر از بیماران سرودی خواندند که برگرفته از یکی از فیلمهای دولتی بود و میگفت: «آه! چقدر زندگی در سرزمین شوروی رؤیایی است!». هنگام اجرای سرود اعضای هیئت متوجه شدند یکی از کسانی که آنجا ایستاده ساکت است و با همسرایان سرود نمیخواند. یکی از بازرسانپرسید: تو چرا سرود را نمیخوانی؟ مرد پاسخ داد: من دیوانه نیستم آقا. من اینجا پرستارم.
3. روزی مردی درخواست گذرنامه کرد تا به آمریکا برود. او درباره دلایل سفرش توضیح داد که برادری در آمریکا دارم که بیمار شده و نیاز به کمک دارد. مسئولان اداره گذرنامه گفتند: چرا به جای اینکه تو به آمریکا بروی برادرت به اینجا نمیآید؟ مرد گفت: چون برادرم فقط مریضی جسمی دارد، از لحاظ روانی کاملاً سالم است.
-
شنبه ۲ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۰:۵۲
-
۷ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1282795/