صنایع برای بقا از سود سهامداران میزنند
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : تامین مالی مشکل همه صنایع است، آن هم وقتی دریافت تسهیلات از شبکه بانکی سخت و تامین مالی بورسی ناچیز است. در فقدان توسعه ابزارهای مالی و تنگنای انتشار اوراق برای جذب منابع، صنایع به سمت استفاده از سود انباشته برای رفع نیازهای مالی خود حرکت کردهاند.
یک معدن استخراج منگنز در محدوده سبزوار
سارا نصیری: اسکن دوساله 20شرکت صنعتی در چهار رشتهفعالیت مختلف نشان میدهد که صنعتگران به سمت خرجکردن سود انباشته برای رفع نیازهای روزمره کارخانهها متمایل شدهاند؛ فعالیتی که گاه در نتیجه اقتصاد دستوری حاصلی جز زیان ندارد. اثر بالای تورم و شوک نوسانات ارزی بر هزینههای بنگاه در کنار دسترسی پایین صنایع به تامین مالی موجب استفاده از اهرم «سود انباشته» در صنایع بورسی شده است؛ حال آنکه اغلب این صنایع قادر به تعدیل درآمد خود با تورم و ارز نیستند. ریشه این ناترازی در دخل و خرج تولیدکنندگان است که جیب تولید را خالی میکند و سبب تلاش برای بقا میشود.
در بافت سالم اقتصادی، یک واحد صنعتی باید سود بسازد و به نسبتی مشخص آن را بین سهامداران و پروژههای آتی تقسیم کند، اما شواهد موجود از بازار سهام ایران نشان میدهد که بخش بزرگی از صنایع به سمت خرج کردن سود قابل تقسیم حرکت کردهاند. خطر پنهان این موضوع در ناتوانی صنایع و برندها از خلق سود واقعی پنهان شده است. این یعنی هرچه زمان بگذرد، بنیه صنایع رو به ضعف رفته و توان سرمایهگذاری کاهش مییابد. کاهش سود انباشته (تقسیمنشده) در صنایع یکی از نشانههای اصلی این چالشها به شمار میرود که بر رشد سرمایهگذاری، اشتغالزایی و پایداری تولید اثر گذاشته است. سود انباشته بهعنوان یکی از منابع مهم تامین مالی داخلی شرکتها، در توسعه فعالیتهای تولیدی نقش کلیدی دارد. کاهش این متغیر، موجب افزایش وابستگی بنگاهها به منابع مالی پرهزینه و پرریسک میشود؛ همچنین میتواند مسیر رشد اقتصادی را کند سازد.
عوامل موثر بر کاهش سود انباشته در صنایع ایران
یکی از دلایل اصلی کاهش سود انباشته در صنایع ایران، افزایش بیسابقه هزینههای تولید است. تحریمهای اقتصادی و محدودیتهای تجاری، واردات مواد اولیه و تجهیزات صنعتی را با مشکلات جدی مواجه کردهاند. بسیاری از شرکتهای تولیدی برای تامین مواد اولیه موردنیاز خود، مجبور به خرید از واسطهها با قیمتهای بالاتر شدهاند. علاوهبر این، نوسانات نرخ ارز تاثیر قابلتوجهی بر قیمت تمامشده کالاها داشته است. افزایش هزینههای حملونقل، رشد قیمت انرژی و بالا رفتن نرخ دستمزدها، فشار مضاعفی بر بنگاههای اقتصادی وارد کرده و حاشیه سود آنها را کاهش داده است. در چنین شرایطی، بسیاری از شرکتها توانایی حفظ سود انباشته را از دست داده و برای تامین هزینههای جاری خود با مشکلات مالی مواجه شدهاند.
نرخ بالای تورم یکی دیگر از عواملی است که بر کاهش سود انباشته در صنایع ایران اثر گذاشته است. در اقتصادی که نرخ تورم دورقمی را تجربه میکند، ارزش واقعی سودی که شرکتها کسب میکنند، کاهش مییابد. حتی در مواردی که شرکتها موفق به ثبت سود اسمی بالایی شدهاند، تورم بخش زیادی از این سود را بیارزش کرده است. در چنین فضایی، بسیاری از بنگاهها ترجیح میدهند به جای سرمایهگذاری در توسعه خطوط تولید، منابع مالی خود را صرف داراییهای غیرمولد مانند خرید ارز، طلا و مستغلات کنند تا از کاهش ارزش داراییهای خود جلوگیری کنند.
سیاستهای مالی و مالیاتی دولت نیز از دیگر عواملی است که کاهش سود انباشته را تشدید کرده است. افزایش نرخ مالیات بر عملکرد شرکتها باعث شده است تا بخش زیادی از سود شرکتها بهجای سرمایهگذاری مجدد، صرف پرداخت مالیات شود. علاوه بر این، سیاستهای دولت در زمینه قیمتگذاری دستوری برخی کالاها، حاشیه سود صنایع مختلف را تحتتاثیر قرار داده است. بهعنوان مثال، در صنایعی مانند فولاد، پتروشیمی و داروسازی، دولت با اعمال کنترلهای قیمتی، مانع از انتقال هزینههای تولید به مصرفکننده شده و در نتیجه، سودآوری شرکتها کاهش یافته است.مشکلات نظام بانکی و نرخهای بالای بهره نیز فشار مضاعفی بر بنگاههای صنعتی وارد کرده است.
در شرایطی که تامین مالی از طریق بازار سرمایه با نرخهای بالا همراه است، بسیاری از شرکتها ناچار به دریافت تسهیلات بانکی شدهاند. با توجه به نرخهای بالای تسهیلات تامین مالی بانکها، هزینه مالی شرکتها افزایش یافته و بخش زیادی از سود آنها صرف پرداخت بهره بانکی شده است. علاوهبر این، سختگیریهای بانکها در ارائه تسهیلات به واحدهای تولیدی، بهویژه شرکتهای کوچک و متوسط موجب شده است تا بسیاری از شرکتها نتوانند سرمایه موردنیاز خود را تامین کنند و بهناچار پروژههای توسعهای خود را متوقف ساخته یا از اندک سود انباشته باقیمانده در حسابهایشان برای تامین مالی پروژههای خود استفاده کردهاند.
پیامدهای کاهش سود انباشته در صنایع ایران
لازم است اشاره شود که در این گزارش منظور از سود انباشته، سود انباشته حقیقی شرکتهاست.کاهش سود انباشته در صنایع ایران پیامدهای گستردهای برای اقتصاد کشور به همراه دارد. یکی از پیامدهای مهم کاهش سود انباشته شرکتها، کاهش سرمایهگذاری در بخش تولید است. سود انباشته یکی از منابع اصلی تامین مالی داخلی شرکتها برای توسعه خطوط تولید، افزایش ظرفیت کارخانهها و بهروزرسانی تجهیزات است. کاهش این متغیر به معنای کاهش توان بنگاهها در اجرای پروژههای توسعهای است که میتواند موجب افت بهرهوری و کاهش رقابتپذیری محصولات ایرانی در بازار شود. کاهش اشتغال یکی دیگر از پیامدهای کاهش سود انباشته در صنایع ایران است. هنگامی که شرکتها توانایی سرمایهگذاری در توسعه فعالیتهای خود را از دست میدهند، فرصتهای شغلی جدید ایجاد نمیشود و حتی برخی از بنگاهها مجبور به تعدیل نیروی انسانی خود میشوند. این موضوع در شرایطی که نرخ بیکاری در ایران بالاست، به تشدید مشکلات اجتماعی و اقتصادی منجر خواهد شد.
افزایش نوسانات بازار سرمایه و کاهش سود تقسیمی شرکتها نیز از دیگر پیامدهای کاهش سود انباشته است. در سالهای اخیر، بسیاری از شرکتهای بورسی ایران با کاهش سودآوری و افت سود انباشته واقعی مواجه شدهاند. این مساله باعث کاهش اعتماد سرمایهگذاران به بازار سهام شده و در نتیجه، خروج سرمایه از بورس و انتقال آن به بازارهای غیرمولد مانند ارز، طلا و مسکن را تشدید کرده است. کاهش نقدشوندگی بازار سرمایه، توانایی شرکتها برای تامین مالی از طریق بورس را کاهش داده و آنها را بیش از پیش به منابع پرهزینه بانکی وابسته کرده است.
از طرفی روند سود تقسیمی در شرکتها یکی از شاخصهای کلیدی برای ارزیابی سلامت مالی آنها محسوب میشود. بررسی عملکرد 20شرکت منتخب طی سالهای اخیر نشان میدهد که بسیاری از آنها میزان سود نقدی کمی به سهامداران پرداخت میکنند. این کاهش نشانهای از بحران نقدینگی و مشکلات مالی شرکتهاست. در سالهای اخیر، با توجه به شرایط اقتصادی و مالی نامساعد، بسیاری از شرکتها با چالشهایی در زمینه پرداخت سود تقسیمی مواجه شدهاند.
از ثبات مالی تا بحران نقدینگی
سود تقسیمی یکی از شاخصهای مهمی است که سرمایهگذاران برای ارزیابی عملکرد یک شرکت به آن توجه میکنند. این سود از محل سود انباشته یا جریان نقد عملیاتی پرداخت میشود و میزان آن نشاندهنده سیاستهای مالی شرکت و توانایی آن در ایجاد درآمد پایدار است. شرکتهایی که بهطور مستمر سود تقسیمی مناسبی پرداخت میکنند، معمولا از ثبات مالی بالاتری برخوردارند و اعتماد سرمایهگذاران را جلب میکنند.
در این زمینه، علیرضا توکلیکاشی، درباره وضعیت کاهش سود تقسیمی در شرکتها و عوامل موثر بر آن اظهار کرد: سودآوری در شرکتها به میزان متفاوتی کاهش یافته که یکی از دلایل اصلی آن، کاهش جریان نقدی ورودی است. یکی از دلایل کاهش نقدینگی آن است که بسیاری از فروشها نقدی نبودهاند.وی ادامه داد: با توجه به تورم بالا و افزایش نرخ ارز که به گرانی مواد اولیه نیز منجر شده است، شرکتها به منابع مالی بیشتری نیاز دارند تا هم سرمایه در گردش خود را حفظ کنند و هم بتوانند مواد اولیه را برای تولید، تهیه کنند. منابع مالی بیشتر به شرکتها کمک میکند تا حداقل بتوانند تولید خود را در سطح سال گذشته نگه دارند.
توکلیکاشی یادآور شد: در حال حاضر شرایط تامین مالی به گونهای است که بیشتر تامین مالیها از طریق بانکها انجام میشود؛ چرا که نرخهای تامین مالی در بازار سرمایه به حدود 45درصد رسیده که برای بسیاری از شرکتها رقم بسیار بالایی محسوب میشود. در این شرایط، هیاتمدیره شرکتها تلاش میکنند با اقناع سهامداران، حداقل سود ممکن را تقسیم کنند تا منابع مالی در شرکت بماند و شرکت بتواند با استفاده از آن منابع، در هزینه مالی خود صرفهجویی کند.
توکلیکاشی در خصوص رفتار سهامداران در مواجهه با پایین بودن سود نقدی یا کاهش سود گفت: سهامداران بهخوبی آگاه هستند که فشار برای دریافت سود نقدی بیشتر، هزینههایی را به شرکت تحمیل میکند. این فشار باعث میشود که شرکتها مجبور به تامین مالی با نرخهای بالا شوند که در نتیجه، سود شرکت در سالهای آینده کاهش خواهد یافت. این کاهش سود، به نوبه خود، تاثیر قابلتوجهی بر قیمت سهام خواهد گذاشت و ممکن است باعث افت قیمت سهامشان شود. علاوهبر این، برخی از موسسات و صندوقهای بازنشستگی که به سود نقدی نیاز دارند، ممکن است تحت فشار قرار بگیرند و مجبور شوند بخشی از سهامشان را با هدف تامین منابع مالی به فروش برسانند.
کاهش سود تقسیمی در شرکتها
کاهش سودآوری شرکتها: یکی از دلایل اصلی کاهش سود تقسیمی، کاهش سودآوری شرکتهاست. این کاهش ممکن است ناشی از مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی باشد. کاهش تقاضا برای محصولات و خدمات شرکتها، نوسانات اقتصادی، تورم و تغییرات در سیاستهای مالی از جمله عواملی هستند که موجب کاهش درآمدها و در نتیجه کاهش سودآوری میشوند. در شرایطی که سود خالص شرکتها بهطور چشمگیری کاهش پیدا کند، این کاهش بهطور مستقیم بر توانایی شرکتها برای تقسیم سود میان سهامداران اثر میگذارد. در واقع، سود تقسیمی بهطور مستقیم با سود انباشته شرکتها ارتباط دارد و اگر سود انباشته کاهش یابد، بهطور طبیعی شرکتها برای تامین نقدینگی خود ممکن است از تقسیم سود صرفنظر کنند. در بسیاری از شرکتها، بهویژه در شرایط رکود اقتصادی یا نوسانات شدید بازار، فشارهای مالی باعث میشود که تقسیم سود بهطور موقت متوقف شود یا کاهش یابد.
کاهش یا کمبود نقدینگی و مشکلات تامین مالی: در کنار کاهش سودآوری، یکی دیگر از دلایل کاهش سود تقسیمی، کمبود نقدینگی در شرکتهاست. بسیاری از شرکتها برای پرداخت سود تقسیمی به نقدینگی کافی نیاز دارند. اما در شرایطی که فروشها بهصورت اعتباری انجام میشود یا با تاخیرهای زیادی روبهروست، جریان نقدی ورودی به شرکتها بهطور چشمگیری کاهش مییابد. این امر باعث میشود که شرکتها نتوانند بهموقع سود خود را به سهامداران پرداخت کنند. علاوه بر این، بسیاری از شرکتها در شرایط اقتصادی ناگوار یا در دوران رکود، به تامین منابع مالی برای حفظ سطح تولید و پوشش هزینههای جاری نیاز دارند. این شرکتها ترجیح میدهند منابع نقدی خود را برای تامین سرمایه در گردش و تامین مالی پروژههای سرمایهای صرف کرده و از توزیع سود میان سهامداران اجتناب کنند. این وضعیت میتواند بهویژه در صنایعی که بهطور مستقیم به واردات و تامین مواد اولیه از خارج از کشور وابسته هستند، تشدید شود.
تورم و افزایش هزینههای تولید: تورم و افزایش قیمت مواد اولیه یکی دیگر از عواملی است که بهطور مستقیم بر سودآوری شرکتها تاثیر میگذارد. با افزایش قیمت مواد اولیه، هزینههای تولید بالا میرود و این امر به کاهش حاشیه سود شرکتها منجر میشود. در چنین شرایطی، شرکتها مجبور به کاهش یا حذف سود تقسیمی میشوند تا بتوانند هزینههای اضافی را پوشش داده و در عین حال فعالیتهای تولیدی خود را ادامه دهند. در بسیاری از صنایع، بهویژه در صنایعی که مواد اولیه وارداتی دارند، نوسانات ارزی و تورم داخلی باعث میشود که هزینههای تولید بهطور چشمگیری افزایش یابد. در چنین شرایطی، کاهش سود تقسیمی میتواند بهعنوان یک راهحل برای مدیریت منابع مالی و جلوگیری از کمبود نقدینگی در نظر گرفته شود.
نوسانات نرخ ارز و مشکلات بینالمللی: افزایش نرخ ارز بهطور مستقیم بر هزینههای وارداتی شرکتها تاثیر میگذارد و باعث افزایش هزینههای تولید میشود. این افزایش هزینهها میتواند سودآوری شرکتها را تحتتاثیر قرار دهد و در نتیجه کاهش سود تقسیمی یا عدمپرداخت آن را بهدنبال داشته باشد. علاوه بر این، مشکلات اقتصادی بینالمللی و تحریمها نیز ممکن است بر توانایی شرکتها در تامین منابع مالی و صادرات محصولات خود تاثیر بگذارد. این مشکلات باعث میشود که شرکتها نتوانند بهطور مستمر و با اطمینان سود تقسیمی را به سهامداران پرداخت کنند.
سرمایهگذاری در پروژههای توسعهای: شرکتهایی که به دنبال رشد و توسعه هستند، به جای پرداخت سود تقسیمی معمولا سود انباشته را صرف پروژههای جدید میکنند. توسعه خطوط تولید، ورود به بازارهای جدید یا سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، ازجمله دلایلی هستند که شرکتها را به سمت کاهش پرداخت سود نقدی سوق میدهند. این استراتژی، در بلندمدت میتواند موجب افزایش ارزش شرکت و سودآوری پایدار شود، اما در کوتاهمدت ممکن است باعث نارضایتی برخی از سهامداران شود.
تامین سرمایه در گردش و افزایش هزینههای عملیاتی: یکی از دلایل مهمی که شرکتها را به سمت کاهش سود تقسیمی سوق میدهد، نیاز به تامین سرمایه در گردش است. در شرایطی که هزینههای تولید افزایش مییابد و نوسانات ارزی فشار مضاعفی بر بنگاههای اقتصادی وارد میکند، شرکتها برای حفظ سطح تولید خود به منابع مالی بیشتری نیاز دارند. در چنین شرایطی، کاهش سود تقسیمی میتواند بهعنوان یک تصمیم منطقی برای حفظ پایداری شرکت تفسیر شود.
دسترسی نداشتن به تامین مالی ارزان: نرخهای بهره بالا شرکتها را وادار میکند تا برای تامین مالی نیازهای خود، به سود انباشته اتکا کنند. در چنین شرایطی، شرکتها ترجیح میدهند سود تقسیمی را کاهش داده و منابع مالی خود را حفظ کنند.
مدیریت ریسک و عدماطمینان اقتصادی: در دورههای عدماطمینان اقتصادی، مانند رکود اقتصادی یا بحرانهای مالی، شرکتها معمولا سیاستهای محتاطانهتری را در پیش میگیرند. کاهش سود تقسیمی در چنین شرایطی میتواند بهعنوان یک اقدام پیشگیرانه برای جلوگیری از بحرانهای آینده در نظر گرفته شود.
تاثیرات کاهش سود تقسیمی بر بازار سرمایه
کاهش سود تقسیمی تاثیر مستقیمی بر تصمیمات سرمایهگذاران دارد. برخی از مهمترین پیامدهای آن عبارتند از:
کاهش قیمت سهام و فشار فروش: یکی از تاثیرات مهم کاهش سود تقسیمی بر بازار سرمایه، کاهش قیمت سهام است. زمانی که سود تقسیمی کاهش مییابد، بسیاری از سرمایهگذاران بهویژه آن دسته از افرادی که به درآمد ثابت از سهام وابسته هستند، تصمیم به فروش سهام خود میگیرند. این اقدام میتواند فشار فروش زیادی در بازار ایجاد کند و به کاهش قیمت سهام منجر شود. علاوه بر این، کاهش قیمت سهام به نوبه خود ممکن است موجب از دست رفتن اعتماد سرمایهگذاران به شرکت و بازار سرمایه شود. تاثیرات بر سرمایهگذاران بلندمدت: برای سرمایهگذارانی که بهدنبال سود نقدی ثابت هستند، کاهش یا حذف سود تقسیمی میتواند مشکلات جدی ایجاد کند. برخی از سهامداران حقوقی و موسسات مالی که بهطور ویژه به سود تقسیمی برای تامین نیازهای مالی خود وابستهاند، ممکن است به فروش سهام خود مجبور شوند. این فشار به بازار میتواند سبب نوسانات شدید و کاهش بیشتر قیمت سهام شود. کاهش جذابیت سهام شرکت برای سرمایهگذاران جدید: شرکتهایی که سود تقسیمی مناسبی پرداخت میکنند، معمولا برای سرمایهگذاران جذابتر هستند. کاهش سود تقسیمی ممکن است باعث کاهش جذابیت سهام شرکت و کاهش تقاضا برای آن شود. اثرات بلندمدت بر ارزش شرکت: اگر کاهش سود تقسیمی با استراتژیهای توسعهای همراه باشد، میتواند در بلندمدت موجب افزایش ارزش شرکت شود؛ اما اگر این کاهش به دلیل مشکلات نقدینگی و ضعف مالی شرکت باشد، ممکن است تاثیر منفی بر آینده آن داشته باشد. نتیجهگیری
کاهش سود انباشته در صنایع ایران، بهعنوان یکی از شاخصهای مهم سلامت مالی بنگاهها، پیامدهای گستردهای برای اقتصاد کشور به همراه دارد. این کاهش، از عوامل مختلفی مانند افزایش هزینههای تولید، نوسانات نرخ ارز، سیاستهای مالی و مالیاتی، تورم بالا و مشکلات تامین مالی ناشی شده است که در مجموع، توان رقابتی شرکتها را کاهش داده و آنها را به سمت منابع تامین مالی پرهزینه سوق داده است. در نتیجه، بنگاههای اقتصادی بهجای سرمایهگذاری در توسعه خطوط تولید، منابع مالی خود را به داراییهای غیرمولد اختصاص دادهاند که این امر موجب کاهش ظرفیت تولید، افت اشتغال و تشدید رکود اقتصادی شده است.
افزایش وابستگی شرکتها به منابع مالی پرریسک، هزینههای تامین مالی را بالا برده و توان بنگاهها را برای پرداخت سود تقسیمی کاهش داده است. این موضوع باعث کاهش جذابیت بازار سرمایه و خروج سرمایه از بازارسرمایه میشود که میتواند پیامدهای منفی بیشتری برای تامین مالی بنگاهها و ثبات اقتصادی کشور داشته باشد.بهمنظور مقابله با این چالشها، ضروری است که سیاستگذاران اقتصادی اقداماتی در جهت کاهش هزینههای تولید، ثباتبخشی به نرخ ارز، اصلاح نظام مالیاتی و تسهیل تامین مالی شرکتها از طریق بازار سرمایه انجام دهند. بهبود فضای کسبوکار، کاهش مداخلات دولتی در قیمتگذاری و تسهیل دسترسی صنایع به مواد اولیه، از جمله راهکارهایی است که میتواند به افزایش سودآوری بنگاهها و تقویت توان سرمایهگذاری در بخش تولید کمک کند؛ در غیراین صورت، تداوم روند کاهش سود انباشته میتواند رشد اقتصادی را بهشدت تحتتاثیر قرار داده و بحران نقدینگی در صنایع را تشدید کند و حتی میتواند به صنعتزدایی شدید منجر شود.
-
چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۹:۵۱
-
۴ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1275337/