فارن افرز: چرا چین از رهبری بلوک ضدغرب طفره میرود؟
روی چین ضدآمریکا حساب نکنید
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : پکن تمایلی به تشکیل یک اتحاد رسمی با روسیه ندارد و در برابر ایده تعلق به «محور»ی متشکل از روسیه، کره شمالی و ایران بهشدت مقاومت میکند.
سرگئی رادچنکو، استاد دانشکده مطالعات بینالمللی دانشگاه جان هاپکینز، در نشریه فارن افرز نوشت: اعلامیه همکاریهای «نامحدود» میان چین و روسیه در سال 2022 «بدون هرگونه منطقه ممنوعه»، تاثیر گستردهای به همراه داشته است. این توافق نشان میداد که پکن و مسکو در آستانه احیای اتحاد خود هستند، اتحادی که در دهه 1950، هرچند برای مدت کوتاهی، قدرتی ترسناک را به نمایش گذاشت که ایالات متحده نمیتوانست آن را نادیده بگیرد. بهرغم اختلافات مختلف، شی جینپینگ رئیسجمهور چین، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را «دوست عزیز» خود خوانده است و در مارس 2023 به او گفت که آنها با یکدیگر «تغییراتی را رقم میزنند که طی یک قرن بیمانند بوده است».
دیدارهای مکرر آنها منجر به صدور بیانیههایی شده که مخالفت مشترکشان با «هژمونیسم» - اصطلاحی که به افزایش سلطه و تسلط آمریکا اشاره دارد - و وعده ایجاد یک نظم بینالمللی «عادلانهتر» را برجسته میکند. سفیر روسیه در چین، ایگور مورگولوف، اعلام کرده است که شی، دعوت پوتین برای شرکت در جشنهای روز پیروزی در مسکو در ماه مه 2025 را پذیرفته است. علاوه بر این، این شراکت فراتر از شعار و نمادگرایی بوده است: چین از طریق ارائه فناوریهای با کاربری دوگانه (کاربردهای نظامی و تجاری) و خرید نفت و گاز روسیه، از جنگ تجاوزکارانه روسیه در اوکراین حمایت مادی کرده است.
بااینحال، رهبران چین نسبت به روسیه همچنان دچار تردید هستند، زیرا از گرفتار شدن در طرحهای ضدغربی افراطی پوتین واهمه دارند و به چشمانداز یک جنگ سرد که نه میخواهند و نه میدانند چگونه بجنگند، با نگرانی مینگرند. دلیل اصلی بیمیلی ظاهری پکن برای ایجاد یک ائتلاف سهجانبه با روسیه و کره شمالی این است که چنین سازوکاری نیازمند رهبری راهبردی از سوی چین خواهد بود - و پکن بهشدت نسبت به این چشمانداز بیعلاقه است. بخشی از این دلیل آن است که هر محوری که توسط پکن هدایت شود، نیاز به یک ماموریت مشخص دارد که متحدانش حول آن متحد شوند - و هیچکس در پکن به نظر نمیرسد که بداند آن ماموریت چه باید باشد.
تردید چین در رهبری یک اتحاد با شرکای نامطمئن برای مبارزه با غرب نشان میدهد که رهبران آن از هزینههای بالای تقابل آگاه هستند و در حال سنجش گزینههای خود هستند. دیپلماسی نامتعارف دونالد ترامپ که لفاظیهای جنگطلبانه و تهدیدهای جنگ اقتصادی را با وعده همکاری قدرتهای بزرگ با چین و روسیه ترکیب میکند، عدم اطمینان پکن درباره مسیر آمریکا را افزایش داده است. در نتیجه، واشنگتن فرصت طلایی دارد تا از طریق تلاشهای دیپلماتیک تجدیدنظرشده، نیتهای چین را آزمایش کند، حتی اگر برای مهار آن آماده میشود.
پشیمانی از نقش رهبری
پکن از چرخش اخیر کیم جونگ اون به سمت روسیه که در ژوئن 2024 با انعقاد پیمان اتحاد با مسکو به اوج خود رسید، حمایت نکرده است؛ در واقع، به نظر میرسد پکن حتی از پیش از این اقدام، نسبت به آن مطلع نشده بود. همچنین، شی جینپینگ مشارکت مستقیم کره شمالی در جنگ روسیه علیه اوکراین - که شامل اعزام حدود دههزار سرباز کره شمالی به منطقه کورسک روسیه برای دفع یک حمله اوکراینی بوده است - را تایید نکرده است. این اقدام نشان داد کیم توانایی و تمایلی به عمل مستقل از سوی پکن را دارد، حتی درحالیکه همچنان برای بقا، به تجارت با چین متکی است.
روسها در این مشورتها از نبود هماهنگی میان چین، کره شمالی و روسیه ابراز تاسف کردند. پوتین که به طور مکرر اما بهصورت جداگانه با شی و کیم دیدار میکند، مایل است یک نشست سهجانبه برای تقویت روابط میان این سه کشور برگزار کند. اما شی و کیم از سال 2019 با یکدیگر دیداری نداشتهاند. این کشورها پیشتر مشورتهای سهجانبهای داشتند که آخرین مورد آن در اکتبر 2018 برگزار شد، اما کره شمالی اکنون با برگزاری چنین نشستهایی مخالفت میکند و ترجیح میدهد بیشتر به روسیه نزدیک باشد تا به چین. چینیها همچنین نسبت به ایجاد یک بلوک در شرق آسیا بیمیل هستند، زیرا میترسند این اقدام موجب تشکیل یک بلوک آشکارا ضدچینی متشکل از ژاپن، کره جنوبی و ایالات متحده شود. آنها، بسیار بیشتر از روسها، درباره برنامه هستهای کره شمالی نگراناند. درحالیکه روسها عملا با یک کره شمالی هستهای کنار آمدهاند، پکن از پیامدهای احتمالی آن برای ژاپن و کره جنوبی بیم دارد، زیرا این امر میتواند این دو کشور را به توسعه برنامههای هستهای مختص خود سوق دهد.
شکست در ارسال سیگنال
دولت چین امروز نمیداند چگونه ایالات متحده را متقاعد کند که به دنبال جنگ سرد دیگری نیست، حتی درحالیکه خود را برای جنگ آماده میکند. افزایش زرادخانه هستهای چین، عملیات جاسوسی خصمانه، لفاظیهای جنگطلبانه، و مهمتر از همه، حمایت از روسیه نشان میدهد که شی احتمالا تصمیم خود را گرفته و تقابل با ایالات متحده اجتنابناپذیر است. روابط چین با روسیه و کره شمالی همچنان در مسیر مبارزه این کشور علیه هژمونی غرب سودمند است. استراتژیستهای چینی با دیدگاهی ساده در مورد مباحث ژئوپلیتیک میاندیشند: ایالات متحده، رهبر غرب، در تلاش است چین را تضعیف کند؛ پوتین با جنگ خود در اوکراین در حال مقابله با غرب است؛ بنابراین، پوتین به چین کمک میکند و نباید او را قربانی کرد. به همین ترتیب، چین کره شمالی را کاملا رها نخواهد کرد، نه به دلیل دوست داشتن کیم، بلکه به این دلیل که او همچنان بهعنوان ابزاری ارزشمند در برابر ایالات متحده عمل میکند. از سوی دیگر، سرمایهگذاری بیش از حد در رابطه با یک روسیه جنگطلب میتواند پکن را در تنگنا قرار دهد.
در آغوش گرفتن برادرانه پوتین توسط شی به موقعیت چین در اروپا آسیب زده است. آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان، در دسامبر 2024 چین را به دلیل «مخالفت با منافع اساسی اروپا از طریق کمکهای اقتصادی و تسلیحاتی به روسیه» مورد انتقاد قرار داد و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در مذاکرات خود با شی در مه 2024 از او خواست حمایت از مسکو را کاهش دهد. با توجه به اینکه ارزش روابط تجاری چین با اتحادیه اروپا 762میلیارد دلار است و در شرایط رکود اقتصادی چین اهمیتی دوچندان یافته، استراتژیستهای پکن باید از خود بپرسند که آیا قطبیشدن اقتصادی ناشی از یک جنگ سرد نوظهور واقعا به سود چین است یا نه.
وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه 2025 تلاش کرد رهبران اروپایی را متقاعد کند که پکن قصد ندارد نظم جهانی موجود را بر هم بزند. بااینحال، همانطور که تجربه قرن حاضر و قرنهای گذشته نشان داده است، روابط اقتصادی مانع از درگیری قدرتهای بزرگ نمیشود. قمار بیپروای پوتین در اوکراین نشان داد که او حاضر است روابط اقتصادی سودآور با اروپا را فدای کسب افتخار کند و هیچ دیپلمات یا دانشگاهی چینی، هرچند که ارتباطات خوبی داشته باشد، نمیتواند با اطمینان از طرف شی سخن بگوید؛ کسی که مانند پوتین، شاید در نهایت گزینه رویارویی با غرب را انتخاب کند.
گفتوگو آسان نیست
یکی از مهمترین راههایی که شی نیت خود را درباره غرب آشکار میکند، مسیری است که برای تایوان انتخاب خواهد کرد. او در پیام سال نو 2025 خود تاکید کرد که «هیچکس نمیتواند پیوند خویشاوندی میان تایوان و سرزمین اصلی را قطع کند» و «هیچکس نمیتواند جلوی اتحاد مجدد چین را بگیرد.» این لفاظی، همراه با اقدامات نظامی فزاینده در اطراف تایوان، موجب نگرانی فزایندهای در واشنگتن شده است. ایالات متحده باید به چین بگوید که واشنگتن مجبور خواهد شد برای درگیری بر سر تایوان آماده شود، مگر اینکه پکن از طریق بیانیههای عمومی و اقدامات ملموس در شرق آسیا نشان دهد که به دنبال جنگ سرد دیگری نیست. بااینحال، واقعا ممکن است شی هنوز تصمیم نهایی خود را نگرفته باشد و منتظر واکنش ایالات متحده باشد.
در اینجا نیز درسهای جنگ سرد قابلاستناد است. استالین در سال 1950 واکنش واشنگتن به حمله کره شمالی به کره جنوبی را به طرز وحشتناکی اشتباه محاسبه کرد، تا حدی به این دلیل که بر اساس اطلاعات جمعآوریشده از شنود ارتباطات کابلی نتیجه گرفت که ایالات متحده برای دفاع از کره جنوبی مداخله نخواهد کرد. او نتوانست پیشبینی کند که برداشتها و سیاستهای واشنگتن در واکنش به اقدامات تهاجمی مسکو چگونه تغییر کرده است. شی نیز ممکن است نتیجه بگیرد که واشنگتن در دفاع از تایوان جدی نیست و بر اساس این برداشت عمل کند و مانند استالین، ممکن است در محاسبات خود اشتباه کند، با پیامدهایی حتی فاجعهبارتر برای جهان.
همانطور که تشدید درگیریهای جنگ سرد بهصورت تدریجی و مشروط رخ داد، با برآمدن لحظات تنشآمیز که با تلاشهایی برای بهبود روابط همراه بود، رابطه ایالات متحده و چین امروز نیز، حتی با وجود حرکت به سمت تقابل، هنوز کاملا غیرقابلاصلاح نیست. چین اگر پس از یادگیری درسهای جنگ سرد نمیخواهد به سمت جنگی جدید برود، نباید طوری رفتار کند که گویی تمایلی به گفتوگو با ایالات متحده ندارد.
لزوم گفتوگو و کاهش تنش
نیکلاس برنز، سفیر ایالات متحده در چین در دوران دولت بایدن، با موانع دیپلماتیک روبهرو شد و دسترسی بسیار محدودی به سیاستگذاران چینی داشت. چین تلاشهای پنتاگون را برای حفظ گفتوگوی نظامی رد کرده است و اگرچه لوید آستین، وزیر دفاع پیشین ایالات متحده، سرانجام در مه 2024 با همتای چینی خود دیدار کرد، اما این تماسها همچنان پراکنده هستند. این قفل ارتباطی احتمالا راهی است برای نشان دادن نارضایتی چین از آنچه سیاستهای جنگطلبانه واشنگتن میداند؛ اما عمدا یا ناخواسته، پیام دیگری نیز ارسال میکند: اینکه پکن خود را برای یک جنگ سرد جدید آماده کرده است.
در عوض، پکن باید به واشنگتن، چه از طریق مجاری عمومی و چه خصوصی، نشان دهد که در آیندهای نزدیک قصد حمله به تایوان را ندارد. چین باید لحن اظهارات عمومی خود در مورد «اتحاد مجدد قریبالوقوع» مدیریت کند تا بستری برای ایجاد اعتماد حیاتی فراهم کند. چین همچنین باید روشن کند که به دنبال اتحاد با مسکو نیست. «شراکت نامحدود» که موجب نگرانی شدید در غرب شد و برای چین هیچ سودی نداشت، یادآوری میکند که اظهارات پکن درباره روابطش با روسیه میتواند مستقیما بر برداشتهای تهدیدآمیز در غرب تاثیر بگذارد. حذف زبان «ضد هژمونیک» از بیانیههای مشترک چین و روسیه، نگرانیهای ایالات متحده در مورد ظهور یک محور جدید را از بین نخواهد برد، اما حداقل بخشی از شواهد برای این نگرانیها را تضعیف میکند. مهمتر از همه، رهبران چین باید در کمک به پایان دادن جنگ روسیه در اوکراین نقش فعالتری ایفا کنند. چین، بهعنوان خریدار اصلی منابع هیدروکربنی روسیه و تامینکننده عمده کالاهای صنعتی و مصرفی برای این کشور، از نفوذ اقتصادی قابلتوجهی در این رابطه برخوردار است و میتواند از این نفوذ برای ترغیب پوتین به پذیرش آتشبس استفاده کند.
همهچیز به تایوان باز میگردد
هنگامی که در سال 1945 روابط ایالات متحده و شوروی بهبود یافت، رئیسجمهور هری ترومن با اعتمادبهنفس پیشبینی کرد که 85درصد از مواقع خواستههای خود را به کرسی خواهد نشاند، زیرا «نیاز اتحاد جماهیر شوروی به ما بیشتر از نیاز ما به این کشور است.» اما واقعیت پیچیدهتر بود. استالین، از ترس اینکه آمریکاییها هرگونه امتیازدهی شوروی را نشانه ضعف تلقی کنند، به وزیر خارجه خود، ویچسلاو مولوتوف، دستور داد که «کاملا سرسخت باشد».
امروز، ایالات متحده، بدون انحصار هستهای و در مواجهه با یک رقیب بسیار قدرتمندتر، چین، نمیتواند به موفقیت مورد انتظار ترومن دست یابد؛ بنابراین، دیپلماسی فعال، بهترین امید واشنگتن برای کاهش و شاید حتی معکوس کردن روند رو به تقابل با پکن است. ایالات متحده، در وهله نخست، باید تلاشهای خود را برای منصرف کردن تایوان از اعلام استقلال دوچندان کند؛ اقدامی که بهشدت بیثباتکننده خواهد بود و پیامدهای خطرناکی برای شرق آسیا و جهان خواهد داشت. واشنگتن میتواند دیپلماسی خود در قبال تایوان را به دریافت تضمینهای خصوصی از چین مبنی بر عدم حمله به این جزیره پیوند دهد.
درعینحال، ایالات متحده باید به چین صریحا اعلام کند که در صورت عدم تغییر لحن و اقدامات پکن، واشنگتن چارهای جز آمادگی برای درگیری بر سر تایوان نخواهد داشت. چین میتواند از طریق اقدامات اعتمادساز در شرق آسیا، از جمله پذیرش درخواست ترامپ برای کنترل تسلیحاتی، توسعه تماسهای نظامی، و خودداری از مانورهای نظامی تحریکآمیز، نشان دهد که به دنبال جنگ سرد جدیدی نیست.
آینده نامعلوم روابط چین و روسیه
فوریه 2025 هفتاد و پنجمین سالگرد امضای پیمان اتحاد چین و شوروی است. اتحادی که در ظاهر مستحکم به نظر میرسید، در حقیقت پر از تناقضات داخلی بود و تنها حدود ده سال دوام آورد، پیش از آنکه فروبپاشد. تصمیم چین برای دنبال کردن مسیر مدرنیزاسیون و توسعه همکاری، نه تقابل با غرب، این کشور را از سرنوشت شوروی نجات داد. امروز، چین و روسیه بار دیگر در حال همکاری هستند، اما روابط آنها نه مبتنی بر یک اتحاد است و نه «نامحدود» است. با افزایش احتمال وقوع یک جنگ سرد جدید، چین همچنان در تردید است که آیا واقعا میخواهد رهبری محوری از کشورهای لجوج و غیرقابلاعتماد را بر عهده بگیرد و به مقابله با ایالات متحده برود. اکنون در راستای منافع هر دو کشور است که از این تردید برای بررسی گزینههای جایگزین استفاده کنند.
-
چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۶:۵۵
-
۵ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1275317/