جنگ پنهان آمریکا در برابر چین/ ابرقدرتها برای هژمونی اقتصادی میجنگند
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - به گزارش ، سایت تحلیلی "پالسی سیرکل" که از سال 2020 میلادی با حضور گروهی از کارشناسان هندی در عرصه سیاستگذاری راهاندازی شد با پرداختن به پرسش مهم قرن بیستم یعنی "چرایی رویارویی آمریکا در برابر چین" مینویسد: "این پرسش تصورات عمومی مردم جهان را به خود جلب کرده است. این که آیا چین در نهایت از ایالات متحده به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان پیشی خواهد گرفت یا خیر.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
این بحث صرفا بازی اعداد نیست بلکه بازتاب دهنده یک تغییر ژئوپولیتیک عمیق است که میتواند پویایی قدرت جهانی را دوباره تعریف کند. رقابت بین دو اقتصاد بزرگ جهان پیامدهایی فراتر از تجارت جهانی دارد و همه چیز را از نوآوریها در عرصه فناوری گرفته تا قدرت نظامی تا معماری نهادهای بین المللی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. از آنجایی که رشد سریع چین سلطه دیرینه ایالات متحده را به چالش میکشد، مخاطرات بسیار زیاد هستند و پاسخ به پرسشهای پیشتر مطرح شده مسیر روابط بین المللی را در دهههای آینده شکل خواهد داد".
نبردی برای برتری در اقتصاد جهانی این سایت تحلیلی در ادامه با اشاره به ماهیت اقتصادی رقابت دائمی بین واشنگتن پکن مینویسد:" گزارشهای موسسات مالی جهانی و اندیشکدهها تصویر پیچیدهای از مسیرهای اقتصادی دو کشور ارائه میدهند. آیا چین که در حال حاضر دومین اقتصاد بزرگ جهان است میتواند در دهههای آینده از ایالات متحده پیشی بگیرد؟ پاسخ به این پرسش به عوامل متعددی از جمله نرخ رشد، چالشهای ساختاری؛ سیاستگذاریهای تجاری و نظم اقتصادی جهانی در حال تحول بستگی دارد".
آمریکا در مقابل چین: داستان دو اقتصاد "پالیسی سیرکل" با مقابل هم قرار دادن اقتصاد آن دو کشور مینویسد:"ایالات متحده و چین دو مدل اقتصادی اساساً متفاوت را نشان میدهند. ایالات متحده یک اقتصاد مبتنی بر مصرف، نوآوری سنگین و خدمات محور را اداره میکند، در حالی که چین به شدت به صادرات و تولید متکی است که با مداخله قابل توجه دولت تقویت شده است. اقتصاد ایالات متحده در سالیان اخیر انعطاف پذیری قالب توجهی را از خود نشان داده که ناشی از مخارج مصرفکننده قوی و بازار کار قوی است. ایالات متحده در سال 2024 میلادی به نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 2.5 درصد یعنی میزانی بالاتر از حد انتظار حتی با وجود فشارهای تورمی دست یافت. با این وجود، چالشهایی برای اقتصاد آن کشور در راه است. رشد اقتصاد آمریکا در سه ماهه نخست سال 2025 میلادی به 1.6 درصد کاهش یافته و پیش بینی میشود هزینههای مصرف کننده نیز کاهش یابد. انتظار میرود نرخ بیکاری آمریکا که پایین باقی مانده تا 4 درصد افزایش یابد. علیرغم این چالش ها، ایالات متحده کماکان از اکوسیستم نوآوری و سلطه مالی خود سود میبرد. همچنین، دلار کماکان ارز ذخیره جهانی است که به ایالات متحده اهرم قابل توجهی در تجارت و امور مالی جهانی میدهد".
این سایت در ادامه با اشاره به وضعیت اقتصادی چین مینویسد":از سوی دیگر، چین نرخ رشد سالانه 5.3 درصدی را در سه ماهه نخست سال 2024 ثبت کرد که کمی فراتر از انتظارات بود. با این وجود، چین با چالشهایی مواجه است. اقتصاد چین با طیفی از مسائل ساختاری از جمله بحران در بخش املاک و مستغلات، کاهش سرمایهگذاری خارجی و تضعیف اعتماد مصرفکننده مواجه است. گزارشها نشان میدهند که رشد اقتصادی چین در حال کاهش است و صندوق بینالمللی پول رشد 4.6 درصدی را برای آن کشور پیش بینی کرده که بسیار کمتر از میانگین رشد پیش از دوره پاندمی کووید است. استراتژی اقتصادی چین در گروی گذار از مدل صادرات محور به مدلی است که با مصرف داخلی تامین میشود. با این وجود، این تغییر چالش برانگیز خواهد بود. علاوه بر این، اتکای چین به شرکتهای دولتی و کنترلهای شدید اقتصادی منجر به بروز ناکارآمدیهایی شده و مسیر اقتصادی آن کشور را به طور فزاینده نامشخص ساخته است".
میدان جنگ تجاری "پالیسی سیرکل" با اشاره به این که عرصه تجاری کماکان نقطه عطف در کشمکش میان آمریکا و چین است، مینویسد:"تجارت دو کشور در سال 2024 بالغ بر 530 میلیارد دلار بود، اما کسری تجاری آمریکا با چین از 270 میلیارد دلار فراتر رفت. این عدم تعادل مدتهاست که منبع بروز تنش بوده و دولتهای متوالی ایالات متحده را وادار به اعمال تعرفهها و سایر محدودیتها کرده است. بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید نگرانیها نسبت به تشدید جنگ تجاری را بار دیگر برانگیخته است. پیشنهاد او برای اعمال تعرفه 10 درصدی بر تمام واردات چین، با ظرفیت بالقوه افزایش آن تا میزان 60 درصد نشان دهنده تلاش مجدد آمریکا برای مهار نفوذ اقتصادی چین است. چین درباره پیامدهای جهانی جنگ تجاری هشدار داده و اعلام کرده که هیچ برندهای در چنین نزاعی وجود نخواهد داشت. جنگهای تجاری به طور نامتناسبی بر چین تأثیر میگذارد کشوری که کماکان به صادرات برای رشد متکی است. با این وجود، تعرفههای تلافی جویانه بر کالاهای آمریکایی به ویژه بر محصولات کشاورزی به کشاورزان و صنایع آمریکایی نیز آسیب رساندهاند. هر دو کشور اذعان دارند که جدا کردن اقتصادهای شان از یکدیگر گزینه مناسبی نیست، اما دستیابی به یک رابطه تجاری منصفانه نیز تاکنون دشوار بوده است".
شکاف تولید ناخالص داخلی: اسمی در برابر برابری قدرت خرید یکی از جنجالیترین جنبههای رقابت اقتصادی آمریکا و چین، مقایسه تولید ناخالص داخلی است. با استفاده از تولید ناخالص داخلی اسمی (اندازه گیری شده با نرخ ارز بازار)، اقتصاد ایالات متحده به طور قابل توجهی بزرگتر از چین باقی میماند، با شکافی که از سال 2020 به 10 تریلیون دلار افزایش یافته است. با این وجود، معیار سنجش براساس برابری قدرت خرید است که برای تفاوت هزینههای زندگی تنظیم میشود، تولید ناخالص داخلی چین از پیش از ایالات متحده پیشی گرفته است. واگرایی بین این معیارها منجر به بیان روایتهای متناقض شده است. تولید ناخالص داخلی اسمی اندازه گیری دقیق تری از نفوذ اقتصادی جهانی است، زیرا نشان دهنده توانایی یک کشور برای تجارت و سرمایه گذاری بین المللی است. از سوی دیگر، برابری قدرت خرید، معیاری است که تولیدات اقتصادی داخلی و استانداردهای زندگی را بهتر به تصویر میکشد. تولید ناخالص داخلی اسمی چین به دلیل کاهش ارزش یوان در برابر دلار محدود شده است. با این وجود، این کاهش ارزش قابلیت رقابت پذیری صادرات چین را نیز افزایش داده و ماهیت دو لبه نرخ ارز را نشان میدهد. اگر چین اجازه دهد ارزش واحد پول ملی آن کشور افزایش یابد، امکان افزایش تولید ناخالص داخلی اسمی آن کشور وجود دارد و به طور بالقوه درک جهانی از قدرت اقتصادی آن کشور تغییر خواهد یافت".
چالشهای ساختاری و پیش بینیهای بلند مدت این سایت تحلیلی با اشاره به این که ایالات متحده و چین هر دو با چالشهای ساختاری قابل توجهی مواجه هستند که میتواند آینده اقتصادی دو کشور را شکل دهد، مینویسد:"چالشهای اقتصادی چین شامل چالشهای جمعیتی مانند پیری جمعیت و کاهش نرخ زاد و ولد است که خطرات بلندمدتی را برای نیروی کار و بهرهوری آن کشور ایجاد میکند. علاوه بر این، سطوح بالای بدهی شرکتها و دولتهای محلی، همراه با مشکل بخش املاک، ثبات مالی چین را تهدید میکند. علیرغم پیشرفت در بخشهایی مانند خودروهای برقی و انرژیهای تجدیدپذیر، چین کماکان در برخی فناوریهای پیشرفته مانند نیمه هادیها از ایالات متحده عقبتر است. علاوه بر این، افزایش نظارت از سوی کشورهای غربی و محدودیتهای تجاری میتواند دسترسی چین به فناوریها و بازارهای حیاتی را محدود کند. علیرغم این چالش ها، چین در برخی زمینهها از مزایای قابل توجهی در مقایسه با اقتصاد آمریکا برخوردار است. چین بزرگترین مرکز تولیدی جهان است و کالاهایی را در مقیاسی تولید میکند که با هیچ کشور دیگری قابل مقایسه نیست. همچنین، دست برتر چین در صنایعی مانند وسایل نقلیه برقی، انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساخت ها، مبنایی قوی را برای رشد آن کشور در آینده فراهم میسازد. علاوه بر این، بازار عظیم داخلی چین که توسط جمعیتی بالغ بر 1.4 میلیارد نفر پشتیبانی میشود، به این کشور یک پایگاه مصرفکننده بینظیر برای برخورداری از ظرفیت بالقوه اقتصادی در بلند مدت ارائه میدهد. تصمیمگیری متمرکز چین امکان اجرای سریع سیاستگذاریها در مقیاس بزرگ را فراهم میکند که میتواند یک مزیت حیاتی در رسیدگی به تنگناهای اقتصادی یا استفاده از فرصتهای نوظهور باشد".
این سایت در ادامه با اشاره به چالشهای پیش روی ایالات متحده مینویسد:"بی ثباتی سیاسی داخلی و تغییر مکرر سیاستگذاریها در ایالات متحده برنامه ریزی بلند مدت اقتصادی آن کشور را تضعیف میکند. افزایش بدهی و کسری بودجه دولت میتواند سرمایه گذاری عمومی در زیرساختها و برنامههای اجتماعی را محدود کند. علاوه بر این، ایالات متحده به شدت به تولیدات چینی برای لوازم برقی و ماشین آلات متکی است و این امر آن کشور را در برابر اختلالات زنجیره تامین آسیب پذیر میسازد. اگر این مسائل ساختاری مورد توجه قرار نگیرند، قادر خواهند بود بر انعطاف پذیری اقتصادی آمریکا تاثیر منفی بگذارند".
این سایت با اشاره به هزینههای دو کشور و پیامدهای آن مینویسد:" سلطه اقتصادی تنها با ارقام تولید ناخالص داخلی تعیین نمیشود. هزینههای نظامی، نوآوریهای فناوری و اتحادهای ژئوپولیتیکی به همان اندازه مهم هستند. در حالی که چین در عرصه تولید و زیرساخت پیشتاز است، ایالات متحده در نوآوری، قدرت مالی و نفوذ جهانی برتری دارد. با توجه به روندهای فعلی، پنجره چین برای پیشی گرفتن از ایالات متحده به عنوان بزرگترین اقتصاد در حال کاهش است. کارشناسانی مانند "جورج مگنوس" اقتصاددان ارشد سابق بانک سرمایه گذاری UBS استدلال میکنند که به اوج رسیدن بزرگ اقتصادی چین ممکن است هرگز رخ ندهد، زیرا رشد اقتصادی آن کشور در حال کُند شدن است و ضعفهای ساختاری آن آشکارتر میشود. با این وجود، اگر معیار برابری قدرت خرید را نظر بگیریم، چین در حال حاضر جلوتر است و بر قدرت تولید داخلی خود تأکید میکند".
چالشهای پیش روی چین بیش از آمریکاست این سایت تحلیلی در بخش نتیجه گیری مقاله تحلیلی خود مینویسد:"رقابت اقتصادی آمریکا و چین هنوز به پایان نرسیده، اما پویایی در حال تغییر است. در حالی که ایالات متحده دارای یک اقتصاد قوی است که توسط نوآوری و قدرت مالی تقویت شده، مدل رشد چین با چالشهای فزایندهای مواجه است. این که چین بتواند از ایالات متحده به عنوان بزرگترین اقتصاد پیشی بگیرد نه تنها به توانایی آن کشور در رسیدگی به مسائل ساختاری بستگی دارد بلکه به نحوه مواجهه هر دو کشور با روابط پیچیده تجاری و ژئوپولیتیکی بستگی خواهد داشت. در حال حاضر، ایالات متحده قدرت غالب اقتصادی جهانی است. با این وجود، جهان از نزدیک شاهد ادامه رقابت این دو غول برای کسب برتری خواهد بود".
-
چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۸:۵۸
-
۱۴ بازديد
-
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1256973/