دوئل آیپیآی و تاپی ایران و پاکستان در میدان انرژی؛ کدامیک موفق به صادرات گاز به هند میشوند؟
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - اقتصاد24- اهمیت انتقال گاز در ژئوپلیتیک جهانی، بهویژه در منطقه آسیای جنوبی و میانه، یکی از کانونهای اصلی تحولات انرژی در دهههای اخیر بوده است. در این میان، پروژههای خط لوله گاز فراملی و بینالمللی مانند تاپی و آیپیآی نهتنها با هدف تأمین نیازهای انرژی کشورهای هدف طراحی شدهاند، بلکه بهعنوان اهرمهای قدرت ژئوپلیتیکی نیز عمل میکنند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
ایران، بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گازی جهان، در این رقابت جایگاه ویژهای دارد. در شرایطی که مشکلات منطقهای، امنیتی، مالی، تحریمهای بینالمللی و فشارهای آمریکا مانعی برای پیشبرد این پروژهها شدهاند، تشدید نیاز به انرژی و عواید مالی قابلتوجه از اجرای این خطوط، باعث شده کشورهایی که از صادرات، واردات یا ترانزیت آن بهره میبرند، همواره به دنبال راهکارهایی برای عملیاتیشدن و تحقق این خطوط انرژی باشند.
بر اساس مبانی نظریه ژئوپلیتیک انرژی، میتوان گفت انرژی بهعنوان یک منبع استراتژیک، نقشی تعیینکننده در توزیع قدرت جهانی دارد. مسیرهای انتقال انرژی، مانند خط لوله، میتواند قدرت چانهزنی کشورها و نقش آنها در نظام بینالمللی را تقویت کند. بدون شک این خطوط لوله نیز میتواند قدرت منطقهای کشورهای منبع و حتی منتفع را در رقابت با سایر کشورها افزایش دهد.
باتوجهبه تحولات منطقهای و بینالمللی، نیاز روزافزون به انرژی و تقویت و توسعه اقتصادی کشورها و تجارب اجرای خطوط انرژی در جهان، عملیاتیشدن دو خط گازی تاپی و آیپیآی را با سؤالات مختلفی روبهرو کرده است. در حال حاضر شرایط دو خط لوله مذکور چگونه است و باتوجهبه موانع و فرصتهای موجود، کدامیک امکان بیشتری برای تکمیل و اجرا دارند؟ آیا عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، فرصت و افقهای تازهای را به روی دیپلماسی و قدرت منطقهای و انرژی ایران گشوده است؟ عملیاتیشدن خط لوله آیپیآی چه پیامدهای مثبتی برای ایران به همراه خواهد داشت و چه راهکارهایی پیش روی مسئولان ایرانی برای تحقق این خط لوله وجود دارد؟
نویسنده در یادداشت پیش رو، بر اساس مبانی نظری اقتصادی و بینالمللی و باتوجهبه تجارب روند ایجاد خطوط انرژی فراملی مشابه در جهان، به سؤالات فوق پاسخ میدهد.
خط لوله تاپی خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند معروف به خط تاپی با هدف انتقال سالانه 33 میلیارد مترمکعب گاز از میدان گازی گالکینیش ترکمنستان به هند و پاکستان، یکی از پروژههای جاهطلبانه انرژی در منطقه است. قرار است این خط لوله 1814 کیلومتری از افغانستان بهعنوان کشوری که در چند دهه گذشته، درگیر بیثباتیهای شدید سیاسی و امنیتی بوده، عبور کند و در نهایت به پاکستان و هند برسد. ایده این پروژه به سال 1997 در زمانی که طالبان در افغانستان حکمرانی میکرد، برمیگردد، اما ساخت این خط لوله از 15 دسامبر 2015 از ترکمنستان آغاز شد و طبق برنامه قرار بود تا سال 2019 به پایان برسد که به دلایل مشکلات مختلف، همچنان بلاتکلیف مانده است.
موانع و مشکلات خط لوله تاپی مشکلات امنیتی
افغانستان، بهویژه استانهایی مانند هلمند و قندهار که در مسیر این خط لوله قرار دارند، کانون فعالیت گروههای شبهنظامی نظیر طالبان بودهاند. اگرچه طالبان پس از بهقدرترسیدن، حمایت خود را از پروژه مذکور اعلام کرده است، اما وجود اختلافات داخلی در این گروه و احتمال فعالیت گروههای مخالف مانند داعش، همچنان تهدیدهای ثابت برای آن محسوب میشود. برای مثال، در سال 2018 حملاتی علیه کارگران و زیرساختهای پروژه در جنوب افغانستان گزارش شده است. طبیعی است که چنین تهدیداتی، سرمایهگذاران را درباره این خط بهشدت مردّد کرده است.
چالشهای مالی
بر اساس گزارشهای کارشناسان، تخمین زده میشود که اجرای پروژه تاپی حدود 10 میلیارد دلار هزینه داشته باشد. کشورهای عضو پروژه، بهویژه افغانستان و پاکستان، به دلیل بحرانهای اقتصادی داخلی قادر به تأمین مالی بخشهای مربوط به خود نیستند. همچنین بانک توسعه آسیایی (ADB) که یکی از حامیان مالی اصلی پروژه است، حمایت خود را منوط به بهبود شرایط امنیتی افغانستان کرده است. این در حالی است که مشکلات مالی در پاکستان نیز باعث شده این کشور به منابع گاز مایع وارداتی (LNG) از قطر و سایر کشورها، بیشتر تکیه کند.
تنشهای هند و پاکستان
رقابت دیرینه و تنشهای سیاسی میان هند و پاکستان یکی از موانع کلیدی اجرای خط گازی تاپی است. این تنشها نهتنها موجب کاهش همکاری فنی میان این دو کشور شده است، بلکه امکان استفاده از پروژه تاپی بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی را نیز فراهم آورده است. بهعنوانمثال، برخی مسئولان هندی مخالف این پروژه به دلیل اینکه نگران بودند پاکستانیها از خط تاپی بهعنوان اهرمی برای نفوذ منطقهای استفاده کنند، علیرغم توافقات قبلی، در برخی جلسات مربوط به پروژه، حاضر نمیشدند.
تاپی و یک چالش بزرگ
علیرغم همه موانع و مشکلات فوق، باز هم طالبان که هنوز نظام و حکومتش بر افغانستان از سوی کشورهای دیگر به رسمیت شناخته نشده، به دلیل منافعی که میتواند از تاپی کسب کند، به دنبال اجرا و عملیاتیشدن آن است و وعده داده که میتواند مسائل امنیتی اجرای این خط لوله را تأمین کند. این شرایط، یک سؤال مهم و چالشبرانگیز پیش روی کارشناسان و سرمایهگذاران قرار داده است. همه میخواهند بدانند تا چه اندازه میتوانند روی وعدههای طالبان حساب کنند و به بیان سادهتر، آیا طالبان واقعاً میتواند به قول خود پایبند باشد و امنیت این خط انرژی را در زمان اجرا و بهرهبرداری بلندمدت تأمین کند؟
بیشتر بخوانید: ماجرای اولتیماتوم 18 میلیارد دلاری ایران به پاکستان؛ نقش آمریکا و فرانسه در پروژه مشترک خط لوله گاز چیست؟
توانایی طالبان در تأمین امنیت خط لوله تاپی، سؤالی بسیار مهم و چالشبرانگیز است که بهسختی میتوان پاسخ قطعی و واحدی برای آن ارائه کرد. این پیچیدگی دلایل مختلفی دارد، اما بااینحال، بررسی موضوع از ابعاد مختلف میتواند ما را به برخی نکات و نتایجی برساند که پاسخدادن به سؤال مذکور را تا حد زیادی ممکن میسازد.
تغییرات سریع اوضاع در افغانستان: اوضاع امنیتی، سیاسی و اقتصادی افغانستان بسیار متغیر است و باتوجهبه اینکه اجرای تاپی تا حد زیادی در گروی ثبات و امنیت پایدار در افغانستان است، هرگونه پیشبینی بلندمدت دراینخصوص را دشوار میکند.
تاریخچه ناآرامی و بیثباتی: افغانستان در چند دهه گذشته شاهد درگیریهای شدید و ناآرامیهای مداوم بوده است. حتی پس از بهقدرترسیدن طالبان، تهدیدات امنیتی از سوی گروههای مخالف همچنان وجود دارد.
ضعف ساختاری: حکومت طالبان هنوز با چالشهای جدی در زمینه ساختار حکومتی، مدیریت اقتصاد و تأمین امنیت روبهرو است. حتی طالبان برای به رسمیت شناختهشدن از سوی جامعه بینالمللی و جلب سرمایهگذاری خارجی نیز، هنوز نیازمند ایجاد ثبات و امنیت است.
عدم شفافیت در تصمیمگیریهای طالبان: رویکرد طالبان در بسیاری از مسائل مشخص نیست و این امر از طرفی، ارزیابی توانایی آنها در تأمین امنیت یک پروژه بزرگ مانند تاپی را پیچیدهتر میسازد و از طرف دیگر اعتماد سرمایهگذاران را تضعیف میکند.
وابستگی به عوامل خارجی: موفقیت پروژه تاپی تا حد زیادی به حمایت و همکاری کشورهای منطقهای و بینالمللی وابسته است و باتوجهبه اینکه هر کشوری نیز منافع ملی خود را پیگیری میکند، نمیتوان اطمینان کاملی به حمایت سایر کشورها از این پروژه داشت.
وابستگی مالی: طالبان برای تأمین مالی خود نیازمند درآمدهای حاصل از پروژههایی مانند تاپی است. این وابستگی میتواند آنها را در برابر فشارهای داخلی و خارجی آسیبپذیر کند، موضوعی که حتی موجودیت و عملیاتیشدن پروژه را زیر سؤال میبرد.
عدم تجربه در مدیریت پروژههای بزرگ: طالبان تجربه کافی در مدیریت پروژههای بزرگ و پیچیده؛ مانند خط لوله تاپی را ندارد، موضوعی که سرمایهگذاران و مجریان را با تردید جدی مواجه میکند.
با شرایط، مسائل و دلایل فوق، تا حد زیادی میتوان احتمال داد که طالبان قادر به تأمین امنیت خط لوله تاپی نباشد، موضوعی که باعث میشود، سایر مسائل و شرایط، بود و نبودشان، اهمیت و اعتباری نداشته باشد. شاید برخی معتقد باشند، علیرغم همه این شرایط، باز هم نمیتوان با قطعیت در مورد توانایی طالبان در تأمین امنیت خط لوله تاپی اظهارنظر کرد، اما باتوجهبه اینکه این موضوع به عوامل متعددی بستگی دارد که برخی از آنها در کنترل طالبان نیست، میتوان گفت ریسکهای مرتبط با این پروژه همچنان بسیار بالا است و بههیچعنوان نمیتوان به عملیاتیشدن آن حداقل در آینده نزدیک، امیدوار و دلگرم بود، شرایطی که باعث میشود، مجریان و سرمایهگذاران، بیش از پیش احتیاط کنند و به این راحتی وارد میدان نشوند.
خط لوله آیپیآی
اما در مقابل تاپی، خط لوله ایران-پاکستان-هند معروف به خط آیپیآی با هدف انتقال گاز از میدان عظیم پارس جنوبی به پاکستان و هند، وجود دارد که یکی از اقتصادیترین پروژههای انرژی در منطقه محسوب میشود. این خط لوله با طول حدود 2700 کیلومتر که به خط لوله صلح نیز معروف است، علاوه بر تأمین نیازهای انرژی کشورهای هدف، میتواند منبع درآمدی پایداری برای ایران باشد. اما باوجود مزایای فنی و اقتصادی این پروژه برای ایران، سالهای زیادی است که این خط لوله نیز متوقف مانده است.
مشکلات خط لوله آیپیآی فشارها و تحریمهای آمریکایی
تحریمهای اقتصادی اعمالشده علیه ایران از سوی آمریکا، یکی از اصلیترین موانع اجرای این پروژه بوده است. این تحریمها نهتنها مانع انتقال فناوریهای پیشرفته به ایران شدهاند، بلکه کشورهای دیگر، بهویژه پاکستان را از سرمایهگذاری در این پروژه منصرف کردهاند. بهعنوانمثال، پاکستان در سال 2013 و تحتفشارهای آمریکا، مجبور به کاهش فعالیتهای خود در پروژه مذکور شد و حتی با تهدید آمریکا به تحریم نیز مواجه شد.
رقابت گاز مایع (LNG)
یکی از دلایل مهم دیگر در کاهش تمایل پاکستان و هند به آیپیآی، رقابت گاز مایع وارداتی است. قطر و آمریکا، بهعنوان تأمینکنندگان اصلی LNG، با ارائه قراردادهای جذابتر توانستهاند بازارهای این کشورها را تصاحب کنند. برای مثال، هند در سال 2019 توافقی بلندمدت با قطر برای واردات LNG به ارزش میلیاردها دلار امضا کرده است.
البته این مسائل، باتوجهبه مبانی نظریه بازیها (Game Theory)، قابلدرک و تأیید است. نظریه بازیها به بررسی تصمیمگیریهای استراتژیک بین چند بازیگر میپردازد. در این زمینه، کشورها بهعنوان بازیگران، هزینهها و منافع ورود یا عدم ورود به پروژه را ارزیابی میکنند. هند و پاکستان در شرایطی قرار دارند که برای هر دو کشور، همکاری در پروژه آیپیآی منفعت اقتصادی دارد، اما بیاعتمادی تاریخی و هزینههای استراتژیک (مانند نگرانی از قطع گاز) مانع این همکاری میشود. آمریکا تلاش میکند از طریق تهدید تحریمها و افزایش هزینهها برای پاکستان، تصمیم این کشور برای ورود به پروژه آیپیآی را تغییر دهد.
دوئل آیپیآی و تاپی در میدان قدرت و انرژی
همانطور که توضیح داده شد، هر دو خط لوله آیپیآی و تاپی شرایط خاص خود را دارند، اما حالا، برای کارشناسان، سرمایهگذاران و فعالان حوزه انرژی، یک سؤال مهم وجود دارد مبنی بر اینکه، باتوجهبه شرایط موجود، کدامیک از خطوط فوق، شرایط بهتری برای عملیاتیشدن دارند. به بیان دیگر، کدامیک از دو کشور ایران و ترکمنستان بهعنوان صادرکنندگان گاز یا ایران و افغانستان بهعنوان تأمینکننده انرژی پاکستان در دوئل آیپیآی و تاپی، برنده میدان قدرت خواهند بود؟ اگر بخواهیم به سؤال مذکور پاسخ دهیم، باید خطوط آیپیآی و تاپی را با هم مقایسه کنیم تا بدانیم در حال حاضر، کدامیک شرایط بهتری برای عملیاتیشدن دارند. در این راستا باید به چند مورد ذیل توجه کرد.
امنیت مسیر
مسیر آیپیآی از مناطق نسبتاً امنتری در مقایسه با تاپی عبور میکند. عبور تاپی از افغانستان که بهعنوان یکی از پرچالشترین مناطق جهان از نظر امنیتی شناخته میشود، اجرای آن را دشوار کرده است. در مقابل، مسیر آیپیآی از ایران به بلوچستان پاکستان میرسد که اگرچه مشکلات امنیتی خاص خود را دارد، اما در مقایسه با افغانستان شرایط بهتری دارد و امکان مدیریت آسانتر آن وجود دارد.
اختلافات سیاسی
اگرچه هر دو پروژه تحتتأثیر اختلافات میان هند و پاکستان قرار دارد، آیپیآی به دلیل وابستگی کمتر به همکاری این دو کشور، بهویژه در مراحل اولیه، شانس بیشتری برای اجرا دارد. ایران میتواند گاز خود را ابتدا به پاکستان صادر کرده و در صورت تمایل هند، این کشور را نیز به پروژه اضافه کند.
زیرساختها
یک نکته قابلتوجه درباره خط آیپیآی برخلاف تاپی این است که ایران بخش عمدهای از زیرساختهای موردنیاز خط لوله آیپیآی را در داخل خاک خود، تکمیل کرده است. این مسئله موجب میشود هزینههای اضافی برای کشورهای شریک کاهش یابد و اجرای پروژه نیز در زمان کوتاهتری انجام شود.
ایران و پاکستان، از گذشته تا کنون حالا که خط آیپیآی برخلاف تاپی، شرایط بهتری برای عملیاتیشدن دارد، آنچه بیش از پیش و بیشتر از سایر موارد اهمیت پیدا میکند، روابط دو کشور ایران و پاکستان است. این دو کشور با اشتراکات فرهنگی و دینی عمیق، سابقهای طولانی از همکاریهای دوجانبه دارند. مرز مشترک طولانی این دو کشور در منطقه مکران، پتانسیلهای عظیمی برای گسترش همکاریهای اقتصادی فراهم کرده است. پروژههایی همچون خط لوله صلح، ارتباطات دریایی در خلیج گواتر و عضویت و همکاری مشترک در سازمان اکو و شانگهای، گواه این همکاریها است.
در سیاست خارجی دو کشور نیز در سالهای اخیر، همسایگان اهمیت مضاعف پیدا کردهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بر «ترجیح همسایه بر دور» تأکید دارند؛ رئیسجمهور شهید در نظر و عمل بر اهمیت همسایگان در سیاست خارجی خود تأکید داشت و رئیسجمهور فعلی نیز بر این مهم تأکید مضاعف دارد. در مقابل، پاکستان نیز، براساس راهبرد همسایگی صلحآمیز که در سال 2020 توسط مؤسسه مطالعات استراتژیک اسلامآباد پیشنهاد داده شد، به دنبال همکاریهای نزدیکتر با ایران در زمینههای مختلف است.
بیشتر بخوانید: تغییر موضع ناگهانی پاکستان درباره خطوط لوله گاز ایران
از طرف دیگر، پاکستان باتوجهبه جمعیت زیاد و نیاز روزافزون به انرژی، مکمل مناسبی برای اقتصاد همسایه خود یعنی ایران محسوب میشود. هر دو کشور علیرغم توسعهنیافتگی مناطق مرزی خود و نبود زیرساختهای کافی در این مناطق، به دنبال گسترش تجارت، سرمایهگذاری و همکاری در حوزه انرژی و تبدیل مرز مشترک به یک منطقه پررونق و توسعهیافته هستند. اردیبهشت سال جاری بود که در پایان سفر رئیسجمهور شهید کشورمان به پاکستان، دو کشور با صدور بیانیه مشترک 28 مادهای بر لزوم تلاش برای گسترش بیشتر همکاریهای تجاری و اقتصادی و تبدیل مرز مشترک دو کشور از «مرز صلح» به «مرز شکوفایی» تأکید کردند. رؤسای جمهور دو کشور در بیانیه مشترک خود که بسیاری از مادههای آن مانند 6، 7، 15، 16 و 25 اقتصادی بود، با تأکید بر روابط تاریخی، فرهنگی، مذهبی و تمدنی دو کشور همسایه و مسلمان، بر تعهد خود برای تحکیم بیشتر این پیوندها، گسترش بیشتر همکاریهای تجاری و اقتصادی، تسریع در نهاییسازی توافقنامه تجارت آزاد، تقویت همکاری در بخشهای اتصال، توسعه زیرساختها، افزایش همکاری در حوزه انرژی از جمله تجارت برق، خطوط انتقال انرژی و پروژه خط لوله گاز IPI و همکاری دو کشور در تمامی سازوکارهای سازمانهای منطقهای از جمله اکو و شانگهای تأکید کردند.
شرایط فوق حاکی است روابط ایران و پاکستان بر پایه اشتراکات فرهنگی و اقتصادی استوار است و باوجود چالشها، پتانسیلهای فراوانی برای گسترش همکاریها میان این دو کشور که افزایش تعامل با یکدیگر را در دستور کار دارند، وجود دارد. در حال حاضر تلاش هر دو کشور برای همکاریهای نزدیکتر با همسایه خود ازیکطرف و عضویت جدید و دائم ایران در سازمان شانگهای که بستر جدید و قویتری برای همکاریهای مشترک دو کشور ایجاد کرده از طرف دیگر، آیندهای روشن را برای روابط دو کشور نوید میدهد.
سازمان شانگهای و بستری جدید برای تحقق آیپیآی کشور ایران اخیراً بهعنوان عضویت دائم سازمان همکاری شانگهای که در حال حاضر به بزرگترین و پرجمعیتترین سازمان منطقهای بینالمللی تبدیلشده، درآمده است و اکنون فرصتی قابلتوجه برای کشورمان در راستای بهرهبرداری از ظرفیتهای این سازمان در حوزه انرژی، ایجاد شده و احتمالاً یکی از دلایل پیشنهاد کشورمان برای تشکیل هاب انرژی میان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای- که در سفر اخیر عراقچی و دیدارش با دبیرکل جدید سازمان همکاری شانگهای نیز پیگیری و بر اجرای آن تأکید شد- همین موضوع بوده است. اما سؤال اینجاست که عضویت ایران در سازمان شانگهای چگونه میتواند به پیشبرد خط آیپیآی کمک کند؟
تقویت روابط با پاکستان پاکستان نیز یکی از کشورهای عضو سازمان شانگهای است و ایران میتواند از بستر این سازمان برای افزایش تعاملات سیاسی و اقتصادی با این کشور و کماثر کردن فشارها و تحریمهایی آمریکایی استفاده کند. برگزاری نشستهای مشترک تحت چهارچوب شانگهای میتواند فشارهای آمریکا را کاهش داده و پاکستان را به ادامه همکاری در پروژه آیپیآی ترغیب کند.
حمایت چین چین، بهعنوان یکی از قدرتهای کلیدی در شانگهای و شریک اقتصادی ایران که ریاست دورهای سازمان همکاری شانگهای در سال 2025 را نیز عهدهدار خواهد شد، میتواند در تأمین مالی پروژه، ارائه فناوریهای موردنیاز و ترغیب پاکستان به حمایت و فعالیت جدی در این پروژه نقش ویژهای ایفا کند. البته چین باتوجهبه اینکه نیازمند منابع انرژی پایدار است، ممکن است خود نیز بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به پیشبرد پروژه آیپیآی کمک کند.
دستاوردهای اقتصادی سیاسی و ژئوپلیتیکی آیپیآی اجرای موفق خط لوله آیپیآی یا همان خط لوله صلح میتواند دستاوردهای مثبت متعدد اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی به همراه داشته باشد. از منظر اقتصادی، اجرای این خط لوله، افزایش درآمدهای ایران از صادرات گاز، تأمین انرژی ارزانتر برای پاکستان و هند و تقویت زیرساختهای اقتصادی منطقه را به همراه خواهد داشت.
از نظر سیاسی نیز ایجاد همگرایی منطقهای، کاهش تنشهای ایران و پاکستان و تقویت روابط ایران با کشورهای آسیای جنوبی را میتوان از دیگر پیامدهای مثبت اجرای خط آیپیآی دانست.
همانطور که در نظریه وابستگی متقابل پیچیده (Complex Interdependence) به اهمیت همکاریهای اقتصادی بینالمللی در کاهش تنشهای سیاسی اشاره و تأکید شده، در عصر جهانیشدن منافع اقتصادی میتواند بر تضادهای سیاسی غلبه کند، همکاری ایران، پاکستان و هند در زمینه انرژی وابستگی متقابل اقتصادی را افزایش داده و میتواند تنشهای سیاسی را کاهش دهد.
اجرای این خط لوله حتی از نظر ژئوپلیتیکی برای ایران اهمیت زیادی دارد. افزایش قدرت منطقهای و نفوذ ایران در بازار جهانی انرژی و کاهش وابستگی کشورهای منطقه به منابع جایگزین از مهمترین مواردی است که با اجرای این خط فراملی میتوان به آن دست پیدا کرد.
تأکید بر این نکته مهم و مثبت نیز براساس نظریه موازنه قدرت (Balance of Power) قابلاثبات و تأیید است. براساس مبانی این نظریه که کشورها تلاش میکنند با بهرهگیری از قدرت اقتصادی و سیاسی، موازنه قدرت منطقهای را به نفع خود تغییر دهند، در رقابت ایران و ترکمنستان برای تأمین گاز پاکستان، ایران با ارائه گاز ارزانتر و مسیر کوتاهتر میتواند موقعیت برتر ژئوپلیتیکی خود را تقویت کند.
تجارب جهانی در اجرای خط لولههای بینالمللی برای موضوع انتقال انرژی از طریق خط لولههای فراملی، در دنیا موارد مشابه زیادی وجود دارد که میتوان از تجربیات این پروژهها برای درک بهتر چالشها و ارائه راهکارهای مناسب استفاده کرد. نویسنده در ادامه چند مورد شاخص را بررسی میکند تا باتوجهبه تجارب آنها در اقداماتی که برای رفع موانع استفاده کردند، راهکارهایی منطقی برای موفقیت خط لوله آیپیآی ارائه شود.
تجارب شکستخورده خط لوله ترانس کاسپین (Trans-Caspian Gas Pipeline)
این خط لوله که هدف آن انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از طریق دریای خزر است، به دلیل مشکلات حقوقی و ژئوپلیتیکی با کشورهای مختلف ازجمله روسیه و ایران با موانع جدی مواجه بوده است. مخالفتهای روسیه با هرگونه خط لولهای که منافع انرژی آن را تهدید کند، مشکلات مربوط به مرزهای دریای خزر و نگرانیهای امنیتی، ازجمله موانع و چالشهای اصلی این خط لوله بوده است. این خط لوله هنوز به دلیل موانع متعدد بهصورت کامل عملیاتی نشده است، اما هنوز در حال بررسی و مذاکره برای یافتن راهحلهای جایگزینند.
خط لوله سخالین- کویت (Sakhalin-Kuwait Pipeline)
این پروژه، انتقال گاز طبیعی از روسیه به کویت و دیگر کشورهای خاورمیانه را دنبال میکرد؛ اما مشکلات فنی و اختلافات سیاسی میان کشورها، بهویژه در مورد تأمین منابع مالی و اجازه به روسیه برای استفاده از خاک کشورهای واسط مثل عراق و ایران مانع از پیشرفت این پروژه شد و درنهایت این پروژه به دلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی متوقف شد و دیگر ادامه نیافت.
خط لوله ترانس آفریقا (Trans-Saharan Gas Pipeline) یا TSGP
این خط لوله نیز یکی از پروژههای بزرگ و جاهطلبانه بود که برای انتقال گاز طبیعی از نیجریه در غرب آفریقا، از طریق نیجر، به الجزایر و سپس به اروپا طراحی شد. این پروژه باوجود پتانسیل اقتصادی بسیار بالا تاکنون عملیاتی نشده است. منطقه ساحل و نیجر همواره با فعالیتهای گسترده گروههای تروریستی و شورشی روبهرو بوده که بهعنوان مشکلات امنیتی مانع از پیشرفت این پروژه شده است. مشکلات مالی و هزینه تخمینی حدود 13 میلیارد دلاری پروژه، دشواری جذب سرمایهگذاری خارجی به دلیل ریسک بالا و فشارهای ژئوپلیتیکی کشورهای رقیب گازی، مانند روسیه و برخی بازیگران اروپایی، مانع از موفقیت در اجرای این خط لوله گازی شد.
تجارب موفق خط لوله ترکمنستان- چین (Turkmenistan-China Gas Pipeline)
این خط لوله که گاز ترکمنستان را از طریق ازبکستان و قزاقستان به چین منتقل میکند، بهعنوان یک پروژه موفق به بهرهبرداری رسیده است. این پروژه نیز با چالشهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی همچون اختلافات با روسیه درخصوص انتقال گاز و مسائلی پیرامون تأمین مالی و پروژههای زیرساختی روبهرو بود؛ اما با حمایت مالی چین و حل اختلافات حقوقی و تجاری، این خط لوله درنهایت به بهرهبرداری رسید. این موفقیت نشان میدهد میتوان با یک مدل همکاری بینالمللی و تأمین منابع مالی خارجی، پروژههای بزرگ انرژی را پیش برد و به بهرهبرداری رساند.
خط لوله پایپ لاین غربی (West Pipeline) - روسیه به اروپا
این پروژه که به اسم Nord Stream نیز شناخته میشود، گاز طبیعی روسیه را از طریق دریای بالتیک به آلمان منتقل میکند. این خط لوله با ظرفیت 55 میلیارد مترمکعب گاز در سال، یکی از پروژههای مهم استراتژیک در اروپاست. این پروژه با چالشهای سیاسی و اقتصادی همچون مخالفتهای ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی که نگران وابستگی بیشتر اروپا به انرژی روسیه بودند، مواجه بود. علاوه بر این، فشارهای تحریمی و مسائل محیط زیستی نیز بر سر راه این پروژه قرار داشت. اما باوجود این موانع این پروژه درنهایت با توافقات بین روسیه و اتحادیه اروپا در سال 2011 به بهرهبرداری رسید. این پروژه نمونهای از موفقیت در عبور از چالشهای سیاسی و تجاری است که با تمرکز بر دیپلماسی و همکاریهای بینالمللی انجام شد.
خط لوله الیسیو (Eurasian Pipeline) - قزاقستان به چین
این خط لوله، گاز را از قزاقستان به چین منتقل میکند و یکی از پروژههای کلیدی برای تأمین انرژی چین از آسیای مرکزی است. مشکلات اقتصادی و اختلافات سیاسی میان قزاقستان، چین و روسیه درخصوص تقسیم منابع و هزینهها از چالشهای اصلی این پروژه بود. علاوه بر این، نگرانیهای زیستمحیطی و مشکلات زیرساختی در مسیر این خط لوله نیز به موانع پروژه افزوده بود. اما این خط لوله علیرغم چالشهای ذکرشده با کمک دیپلماسی چین و همکاریهای منطقهای در سال 2014 به بهرهبرداری رسید. این موفقیت بهوضوح نشاندهنده توانایی کشورهای درحالتوسعه در حل مسائل پیچیده انرژی از طریق همکاریهای اقتصادی و دیپلماتیک است.
خط لوله تاناپ (TANAP) - ترکیه به اروپا
خط لوله ترانسآناکولیا (TANAP) گاز طبیعی آذربایجان را از طریق ترکیه به اروپا منتقل میکند. این پروژه یکی از اجزای کلیدی «کریدور گاز جنوبی» است که هدف آن کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه است. یکی از موانع اصلی این پروژه مسائل ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز و نگرانیها درباره امنیت تأمین انرژی در این منطقه بود. همچنین اختلافات میان کشورهای مختلف درخصوص توافقات تجاری و تقسیم منابع گازی نیز از دیگر موانع و چالشهای اجرای این خط بود. اما بهرغم این چالشها پروژه تاناپ به موفقیت رسید و در سال 2018 افتتاح شد. حمایتهای مالی و سیاسی اتحادیه اروپا و همکاریهای استراتژیک میان ترکیه، آذربایجان و سایر کشورهای منطقه باعث شد این پروژه تکمیل شود.
درسآموختههای تجارب جهانی باتوجهبه آنچه در اجرای خط لولههای فراملی و بینالمللی گذشته و تجارب موفق و شکستخورده در اجرای این پروژهها، میتوان به 5 نتیجه زیر رسید؛
1. امنیت منطقهای:
پروژههایی که در مناطق بیثبات (مانند افغانستان یا نیجریه) اجرا شدهاند، تنها با تقویت امنیت توانستهاند به موفقیت برسند.
2. دیپلماسی اقتصادی:
همکاریهای اقتصادی چندجانبه، بهویژه با کمک سازمانهای منطقهای مانند شانگهای میتواند مقاومتهای سیاسی را کاهش دهد و به تکمیل و موفقیت پروژهها کمک کند.
3. مشارکت چندملیتی:
تأمین مالی از طریق کنسرسیومهای بینالمللی یا مؤسسات مالی؛ مانند بانک جهانی میتواند به کاهش ریسکها کمک کند.
4. مشارکت مردمی و زیستمحیطی:
رفع نگرانیهای محلی و زیستمحیطی میتواند اجرای پروژهها را تسریع کند.
5. توسعه زیرساختها:
کشورهایی که با مشکل کمبود زیرساخت روبهرویند، باید از کمکهای فنی و مالی شرکا برای توسعه بهره ببرند.
بیشتر بخوانید: هشدار واشنگتن به اسلام آباد درباره پروژه گازی ایران و پاکستان
پروژههای خط لوله گازی در سطح جهانی همگی با موانع و چالشهای خاص خود روبهرو بودهاند، اما در بسیاری از موارد، این پروژهها با تلاشهای دیپلماتیک، همکاریهای چندجانبه، تأمین منابع مالی و استفاده از فناوریهای پیشرفته، به بهرهبرداری رسیده است. بهویژه در پروژههایی که در مناطق بیثبات و تحت تنشهای ژئوپلیتیکی قرار دارند، مانند افغانستان یا کشورهای غرب آسیا، اغلب، نیاز به توافقات سیاسی قوی و حمایتهای بینالمللی است تا موانع از سر راه برداشته شود.
بنابراین، پروژههایی مانند آیپیآی و حتی تاپی، نیازمند دیپلماسی هوشمند، حمایتهای مالی بینالمللی و مدیریت چالشهای امنیتی و سیاسی است. تجربههای موفق مانند نورد استریم یا ترکمنستان-چین نشان میدهد که علیرغم موانع جدی میتوان این پروژهها را عملیاتی کرد، البته تحت شرایط خاصی که وابسته به همکاریهای استراتژیک و دیپلماسی منطقهای است.
دستور کار مسئولان ایرانی اما درنهایت باتوجهبه شرایط موجود و تجارب جهانی، سؤال پایانی و مهم این است که در حال حاضر مسئولان ایرانی برای پیشبرد و تکمیل پروژه آیپیآی، چه اقداماتی باید انجام دهند؟ به اعتقاد نویسنده، مسئولان ایرانی چند اقدام را باید هرچه سریعتر در دستور کار خود قرار داده و بهصورت جدی پیگیری کنند.
در ابتدا باید دیپلماسی فعالتر با پاکستان در دستور کار قرار گیرد. ایران باید از فرصتها و ظرفیتهای همکاری دوجانبه، شانگهای و ابزارهای اقتصادی و سیاسی برای تشویق پاکستان به ادامه همکاری و فعالیت جدی در این پروژه استفاده کند. از طرف دیگر مسئولان ایرانی باید برای استفاده از ظرفیت متحد راهبردی خود یعنی چین در این پروژه، برنامهریزی و اقدامات لازم را انجام دهند. ایران از طرفی میتواند از نفوذ چین در پاکستان برای تشویق و ترغیب آنها به مشارکت و حمایت از خط آیپیآی استفاده کند و از طرف دیگر جلب سرمایهگذاری چینیها در این پروژه را پیگیری کند. براساس نظریه چرخه هژمونی (Hegemonic Stability Theory) که بر قدرت برتر در نظام بینالملل، بهعنوان عامل ثبات اقتصادی و تسهیل اجرای پروژههای بزرگ تأکید میکند، چین بهعنوان یک قدرت نوظهور با سرمایهگذاری در انرژی و عضویت در سازمان همکاری شانگهای میتواند ثبات منطقهای و تحقق پروژه آیپیآی را تسهیل کند. مسئولان ایرانی درخصوص مدیریت تحریمها و فشارهای آمریکا نیز باید با دیپلماسی فعال، برنامهریزی و اقدامات لازم را انجام دهند و از همه ظرفیتهای حقوقی و اقتصادی خود برای کاهش تأثیر تحریمها بهره ببرند.
نتیجهگیری در پایان باید گفت اجرای خط لوله آیپیآی باوجود موانع مختلف، فرصتی مهم و استراتژیک برای ایران محسوب میشود که باتوجهبه مهیاشدن شرایط و بسترهای جدید، مسئولان ایرانی باید با استفاده از تجارب بینالمللی مشابه و بهرهگیری از دیپلماسی چندجانبه، ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی نظیر سازمانهای اکو و شانگهای و تعامل فعال با کشورهای هدف، این پروژه را بهعنوان یکی از اولویتهای راهبردی خود، بهصورت جدی در دستور کار قرار دهند تا با پیروزی در دوئل تاپی و آیپیآی در میدان قدرت و انرژی، بار دیگر و در میدانی دیگر، پرچم پر افتخار ایران عزیزمان را به اهتزاز درآورند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1244670/