بزرگنمايي:

بازار آریا - مترجم: منا اختیاری در قسمت‌‌‌های قبل با شبکه تاب‌‌‌آور و ویژگی‌‌‌هایش آشنا شدیم. دیدیم که درست است غر زدن حس خوبی دارد، اما در نهایت به یک راه عملی برای حرکت و پیش رفتن نیاز دارید.
هرکسی که به شما اهمیت می‌‌‌دهد می‌‌‌تواند با شما همدلی کند، اما زیرمجموعه کوچک‌‌‌تری از افراد حاضر در شبکه تاب‌‌‌آوری‌‌‌تان می‌‌‌توانند به شما کمک کنند مسیر پیش‌رو را ببینید و به درستی برای آینده برنامه‌‌‌ریزی کنید. به دنبال افرادی باشید که به جزئیات یک موقعیت اشراف دارند. ممکن است سازوکار سازمان را بدانند یا قبلا با آن شخص خاصی که منشأ خرده‌‌‌استرس شماست تعامل داشته باشند و به همین دلیل توصیه‌‌‌هایشان دقیق و اجرایی خواهد بود. به دنبال افرادی باشید که به شما کمک می‌‌‌کنند بفهمید باید چه کار کنید.
یک نفر می‌‌‌تواند در زندگی شما چند نقش را ایفا کند. می‌‌‌تواند با شما همدلی کند و گوش ‌‌‌شنوا داشته باشد و در عین حال به شما کمک کند مسیر پیش روی را پیدا کنید. با این حال باید حواستان باشد که افراد متنوعی در شبکه روابطتان داشته باشید تا بیش از اندازه به یک نفر تکیه نکنید که یک تنه چند نقش را ایفا کند.
ایزابل را در نظر بگیرید. او رهبر یک واحد تولیدی است که در بحبوحه هجوم خرده‌‌‌استرس‌‌‌ها از کمک همکاران و اعضای خانواده‌‌‌اش برخوردار است. برای برخی موقعیت‌‌‌ها با خواهر و برادرش تماس می‌‌‌گیرد که هر دو در سازمان‌‌‌های متفاوتی مشاغل مشابهی دارند.
مثلا ممکن است با خواهرش تماس بگیرد و بگوید: «هرکاری می‌‌‌کنم نمی‌‌‌توانم افرادم را متقاعد کنم که سیستم جدید را بپذیرند و بر اساس آن پیش بروند. تو از چه استراتژی‌‌‌ای استفاده کردی که افرادت بخواهند بخشی از این تغییر باشند؟» زمانی هم که از نظارت بر یک گروه کوچک به رهبری یک گروه بزرگ‌‌‌تر و پیچیده‌‌‌تر منصوب شد، به تجربه برادرش در واگذاری کارها و وظایف اتکا کرد.
به دنبال مشاورانی باصراحت باشید که صاف و مستقیم به شما بگویند یا انجامش دهید یا رهایش کنید. کار این قبیل افراد این است که کمکتان کنند متوجه شوید چه راهی را باید انتخاب کنید و چه مسیری ارزشش را ندارد. علت اینکه می‌‌‌توانید به آنها تکیه کنید این است که می‌‌‌دانید مستقیم و بی‌‌‌پرده به شما مشورت می‌‌‌دهند. قرار نیست صرفا سنگ صبورتان باشند. این‌‌‌ها افرادی هستند که شما برای اتخاذ تصمیمات درست رویشان حساب می‌‌‌کنید. این شخص ممکن است یک مربی کاری قابل اعتماد باشد، یا همکار نزدیکی که با روحیات شما آشناست و موقعیت را به خوبی می‌‌‌شناسد، یا حتی پدر یا مادرتان که قبلا در موقعیت مشابهی قرار داشته‌‌‌ است. دقت کنید ببینید چه افرادی در شبکه روابطتان باعث می‌‌‌شوند مستقیم سراغ اصل مطلب بروید و تصمیم بگیرید؛افرادی که ممکن است چیزهایی از این قبیل بگویند: «وقتت را روی آن تلف نکن» یا «اگر من جای تو بودم، مستقیم می‌‌‌رفتم و درخواست ترفیع می‌‌‌دادم».
راوی حقیقت خود را پیدا کنید
راوی حقیقت کسی است که می‌دانید همواره با شما صادق است و وقتی واقعیت ناخوشایندی را به زبان می‌‌‌آورد که شنیدنش برایتان آسان نیست، حرفش را رد نمی‌‌‌کنید. حضور این افراد برای تنظیم گاه و بی‌‌‌گاه دیدگاهتان نسبت به موضوعات و پیدا کردن هدف اصلی در بازه‌‌‌هایی که آن را گم می‌‌‌کنید، ضروری است.
یکی از مصاحبه‌‌‌شونده‌‌‌ها برایمان تعریف کرد که به خاطر ترفیع نگرفتن زانوی غم بغل گرفته بود و دلش برای خودش می‌‌‌سوخت، اما بعد از یکی، دو روز همسرش راوی حقیقتش شد و به او گفت: « اگر همه‌‌‌چیز را در نظر بگیری، تو چیزی برای ناراحتی و شکایت نداری. شغل خوبی داری. خانواده فوق‌‌‌العاده‌‌‌ای داری. رهایش کن.» البته لازم نیست راوی حقیقت الزاما این‌قدر به شما نزدیک باشد.
در مواجهه با شکست، به دنبال دیدگاه تازه‌‌‌ای باشید
در مواجهه با موانع، به راحتی می‌‌‌شود با وحشت باخت و کنترل خود را از دست داد. اما اگر بتوانید از دیدگاه متفاوتی به اتفاقات نگاه کنید، می‌‌‌توانید بینش مثبتی به دست بیاورید. این گسترش دیدگاه چیزی است که به «کاهش فاجعه‌‌‌پنداری» معروف است، اما اگر بخواهید به تنهایی انجامش دهید، ممکن است کمی چالشی باشد، چون نیاز به پرورش ذهنی زیادی دارد. معمولا وقتی افرادی را داشته باشیم که باعث شوند یک گام عقب برویم، دیدگاهمان را گسترش دهیم و مشکلات را در بستر وسیع‌‌‌تری ببینیم، خیلی بهتر عمل می‌‌‌کنیم.
به عنوان نمونه، چارلی زمانی که متوجه شد از جلسه مهمی کنار گذاشته شده، می‌‌‌خواست با عصبانیت به دفتر مدیرش برود، اما متوجه جوشش خشمش شد و به جای این کار به همکار مورد اعتمادی زنگ زد که در گروه آنها نبود.
از آنجا که همکار چارلی مثل او احساساتش جریحه‌‌‌دار نشده بود، با آرامش کمک کرد دیدگاهش را گسترش دهد. او به چارلی گفت: «امروز کاری نکن. مدیرت در حال حاضر با مسائل زیادی دست‌‌‌وپنجه نرم می‌‌‌کند. ممکن است برای کارش یک دلیل منطقی داشته باشد یا شاید سهوا اشتباهی شده. شتاب‌‌‌زده سروقتش نرو تا اطلاعات بیشتری درباره این موضوع به دست بیاوری.» که دقیقا مشاوره درست و به‌‌‌جایی بود، چون چارلی در گفت‌‌‌وگویی که بعد از آن با مدیرش داشت متوجه شد که او در حقیقت سعی داشته به چارلی لطف کند تا زمانش در آن جلسه هدر نشود. اغلب، اوضاع به آن بدی که ما فکر می‌‌‌کنیم نیست، به خصوص وقتی که مزیت غلبه بر چالش‌‌‌ها را به عنوان بخشی از دستیابی به اهداف بزرگ‌‌‌تر ببینیم.
پیشنهاد مشاوران را از دریچه تازه ببینید
سعی کنید به یک دوست یا مربی قابل اعتماد تکیه کنید که هیچ ارتباطی با کار شما ندارد. دیدگاه بیرونی این افراد می‌‌‌تواند اثر خرده‌‌‌استرس‌‌‌های روزمره را کاهش دهد، چون از نقطه‌‌‌نظری که آن‌قدرها هم احساسی نیست، کلیت زندگی را به شما یادآوری می‌‌‌کند و باعث می‌‌‌شود یادتان بیاید که کار فقط بخشی از تصویر کلی زندگی شماست. یکی از موثرترین دیدگاه‌‌‌‌‌‌هایی که از دیگران می‌‌‌گیریم، دیدگاه «بس کن دیگر!» است. توصیه صریحی که وقتی در دور باطل نشخوار ذهنی، اضطراب یا خودانتقادی گیر می‌‌‌کنید، می‌‌‌شنوید. همسر یا دوستی حامی که همیشه پشت شماست، ممکن است متوجه شود که دارید در چرخه شک و تردید فرو می‌‌‌روید و بگوید: «داری بیش از اندازه به آن فکر می‌‌‌کنی. از ذهنت بیا بیرون.»
ارزش‌‌‌های اصلی خود را تقویت کنید
در هجمه خرده‌‌‌استرس‌‌‌ها روابط‌تان را با افرادی تقویت کنید که کمک می‌‌‌کنند ارزش‌‌‌های اصلی خود را به یاد بیاورید. این فرد می‌‌‌تواند دوستی باشد که یک عمر است شما را می‌‌‌شناسد و چندان تحت‌تاثیر عناوین و القاب شغلی و دستاوردهای حرفه‌‌‌ای‌‌‌تان قرار نمی‌‌‌گیرد و شخص شما به عنوان یک انسان برایش مهم هستید.
منبع: کتاب The Microstress Effect