چه کسی به منصور یاقوتی لقب «چخوف ایران» داد؟
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : منصور یاقوتی، نویسنده برجسته و پیشکسوت کرمانشاهی، پس از تحمل یک دوره بیماری عصر شنبه در 76سالگی درگذشت و دیروز در کرمانشاه به خاک سپرده شد. این نویسنده که آثارش اغلب ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم مردم کرمانشاه و زاگرس نشینان داشت، با زبانی ساده و شیوا، و با به تصویر کشیدن زندگی روزمره مردم این خطه و بیان دغدغههای آنها توانست جایگاه شایستهای در ادبیات داستانی برای خود فراهم کند. از جمله آثار شاخص یاقوتی میتوان به مجموعه داستانهای کوتاه «آواز کوه»، «داستانهای آهودره» و رمانهای «دهقانان» و «حماسه بابک خرمدین» اشاره کرد. یاقوتی متولد پنجم اسفندماه 1327 در روستای کیوهنان شهرستان سنقر استان کرمانشاه بود، پس از مهاجرت به کرمانشاه، تحصیلات خود را در این شهر به پایان رساند و به دلیل علاقه وافر به ادبیات، به خلق آثاری ماندگار پرداخت.
منصور یاقوتی در زمینههای داستان کوتاه و رمان فعالیت میکرد و آثارش همواره با استقبال گستردهای از سوی مخاطبان و منتقدان روبهرو میشد. او دارای سبک منحصربهفرد و نثری گیرا بود آنچنان که عباس معروفی، نویسنده فقید، به دلیل جملات کوتاه، ادبیات قائم به ذات و به دور از تقلید یاقوتی او را «چخوف ایران» نامیده بود. یاقوتی همچنین به سبب توصیف فضاهای روستایی و زندگی دهقانان و فرودستان و نیز ارائه تصویری واقعگرایانه و انتقادی از جامعه روستایی کردستان ایران، جایگاه مهمی در ادبیات روستایی و همچنین ادبیات اقلیمی منطقه جنوب کردستان ایران داشت؛ داستانهایی که درواقع بر اساس خاطرات کودکی نویسنده نگاشته شده و مملو از تصاویر نوستالژیک از ده و روابط گرم و صمیمانه روستایی است.
یاقوتی علاوه بر آثار ادبی خود که عمدتا در مکتب رئالیسم هستند، در زمینههای مختلف مانند گردآوری افسانهها، تحقیق در ادبیات فولکلوریک و شاهنامه کُردی فعالیت میکرد.
بسیاری از نویسندگان و منتقدان ادبی از درگذشت منصور یاقوتی ابراز تاسف کردهاند و او را یکی از ستونهای ادبیات معاصر ایران دانستهاند و آثار یاقوتی را آینهای تمامنما از زندگی مردم غرب کشور میدانند و معتقدند که او با آثارش، نام این خطه را در ادبیات ایران ماندگار کرده است.
محمود دولتآبادی، نویسنده، درباره او گفته است: «منصور نویسندهای است که از اوایل دهه 50 [به غیر از وقفه ناخواسته] همیشه حضوری فعال در سطح اول ادبیات داشته. او بهدرستی معتقد است که روان هر ملتی را بخواهید مورد مطالعه قرار بدهید، این امر از طریق هنر، ادبیات و اندیشه ممکن خواهد شد. همیشه کم پیش آمده داستانی بخوانم که مرا تا مرز زمینه رنگی خیالها و رویاهایم، مرز خاطراتم، جایی که همه پُشت رنگهایی تیره و نامرئی میشوند، پیش ببرد. اما برخی داستانهای منصور این کار را انجام میدهد ...تدبیر یاقوتی این است که سعی میکند گذر وقایع را پشت جملات داستانش، کمی متفاوت پیش ببرد...»
جعفر مُدرس صادقی، داستاننویس و منتقد نیز درباره یاقوتی میگوید: «کمتر مخاطب ادبیات داستانی در ایران را میتوان پیدا کرد که به ادبیات داستانی واقعگرا علاقهمند باشد و رُمانها و داستانهای منصور یاقوتی را نخوانده و پس از مطالعه این رُمانها لذت فراوان نبرده باشد. اگر روزی قرار بر نظرسنجی درباره آثار واقعگرا باشد حتما «بنبست» و «با بچههای ده خودمان » در ردیف برترینهای ادبیات ما قرار میگیرند. این هر دو کتاب دربردارنده شناخت عمیقی از تحولات انسان و جامعه و شناخت روحیات اقشار مختلف جامعهاند.»
رضا جولایی، داستاننویس، درباره جایگاه این نویسنده در ادبیات ایران میگوید: «منصور یاقوتی نویسنده توانای رئالیسم است و برای همین باید گفت که خیلی با جامعه خود در ارتباط است... داستانهای او صراحتا قصهای را بیان میکنند که تاییدکننده عقاید اوست. با وجود آنکه دارای زبان و نثری فخیم و استوار است اما آنچنان که در ادبیات روستایی و نثر مرتبط با آن موفق عمل میکند، در ادبیات شهری نمیتواند به این نثر محکم و گیرا دست یابد. رگه روستایی، ایلی و سنتی کرمانشاهی در آثار او بر مضامین شهر چیرگی یافته است...»
جمال میرصادقی، نویسنده و مدرس داستاننویسی، نیز گفته است: «درباره یاقوتی باید گفت که در بیشتر آثارش با تاکید بر جزئیات خیلی معمول و مرسوم، صحنههایی از زندگی مردم عادی را به تصویر میکشد. او دردهای اجتماعی جامعه مورد نظر قرار داده و رنج مردم را در استانهایش نشان میدهد...»
شاهرخ تندرو صالح، نویسنده و منتقد ادبی، خطاب به یاقوتی نوشته بود: «جناب آقای منصور یاقوتی! شما یکی از داستاننویسان خوب و شریف ما هستید. جغرافیای ادبیات مادریمان مدیون نگاه مضمونیاب و قلم شریف شماست. در داستانهای شما، صورتهای واقعیت هرگز به نفع دلخوریهای شخصی و شتابزدگی سلیقهای مصادره نمیشود؛ چرا که شما از روبهرو شدن با تصویر مچالهشده انسان معاصر هراسزده نمیشوید. چون شما زندگی را روایت میکنید. شما دیرپایی رنج و سالخوردگی ستوه ِ انسان را در اقالیم بیهودگی مصادره نمیکنید چون واقعیتهای زندگی در داستانهای شما چشمانداز واقعیتهای زندگی عمومی ماست... در آثار شما آدمها از آستانه فرودستی به اعماق فرومایگی نمیلغزند چراکه ادبیات شما در ستایش انسان است. این مهمترین نکته زندگی نویسنده مستقل در جهان سوم است که باید مدام هوشیار باشد تا به نام ترسیم و روایت واقعیت و فرودستی، در تور و تنور خودفریبی و فرومایگی نلغزد... شاید بتوان رئالیسم ایران را مرهون نگاه نویسندگانی چون شما دانست، آقای یاقوتی... چراکه شما از معدود نویسندگانی هستید که قابلیتهای ادبیات داستانی را به منزله رسانهای انتقادی در جایگاه «راویِ بیدروغ واقعیت» مینشانند. تولستوی بزرگ و داستایفسکی بزرگ در این جایگاه درخششی جاودانه دارند، شما نیز ...جناب آقای منصور یاقوتی، شما تولستوی داستان ایران هستید. واقعیت زندگی انسانها در قلمرو رنج و ستوه برای شما و قلمتان تنها انگیزه برای سیاههنویسی نیست. شما با نوشتن به شهادت زندگی در این اقلیم برخاستهاید...»
-
دوشنبه ۱۰ دي ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲:۵۰
-
۱۲ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1237694/