نیاز متقابل تهران و بروکسل به یکدیگر
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - طهمورث غلامی / کارشناس مسائل آمریکا روابط جمهوری اسلامی ایران و اروپا در 45سال گذشته فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است. با این حال با آشکار شدن فعالیتهای هستهای ایران در ابتدای دهه 1380 شمسی، روابط ایران و اروپا از ثبات نسبی برخوردار شد؛ به این معنی که اتحادیه اروپا و مشخصا سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان به میانجیگری بین ایران و آمریکا پرداختند. هرچند اتحادیه اروپا نیز به تحریمهای دولت باراک اوباما علیه ایران پیوست و خود نیز تحریمهایی علیه تهران وضع کرد، اما در همان زمان نیز اروپا مسیر گفتوگو و تعامل با ایران را قطع نکرد و به نقش سنتی خود یعنی میانجیگری بین ایران و آمریکا ادامه داد.
امضای توافق هستهای در سال 2015، روابط ایران و اروپا را در سطحی نسبتا مطلوب قرار داد. خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت 1397، مانع توسعه و عمق پیدا کردن روابط شد. اما در همین زمان، اتحادیه اروپا از نقش سنتی میانجیگری بین ایران و آمریکا فراتر رفت و عملا به حمایت از ایران در مقابل سیاست فشار حداکثری ترامپ متمایل بود. برای مثال وقتی در اکتبر 2020 دولت ترامپ به دنبال توسل به مکانیزم ماشه علیه جمهوری اسلامی ایران بود، کشورهای اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا را تنها گذاشتند، به گونهای که از 15کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل صرفا دومینیکن از دولت آمریکا حمایت کرد. اتحادیه اروپا در این مقطع با تحسین پایبندی ایران به برجام تلاش داشت از طریق سازوکار مالی موسوم به اینستکس به بهرهبرداری اقتصادی ایران از برجام کمک کند.
با تغییر دولت در آمریکا در بهمن 1399 و روی کار آمدن جو بایدن و تعهد او برای بازگشت به برجام، این زمینه شکل گرفت که روابط ایران و اروپا بار دیگر در وضعیت مطلوبی قرار گیرد. با این حال احیا نشدن برجام در اواخر دولت آقای روحانی و اوایل دولت مرحوم رئیسی (از مرداد 1400 تا اسفند 1400) باعث شد که فرصت شکلگرفته از بین برود. بر اثر عدمبهرهبرداری بهموقع از فرصت شکلگرفته نهتنها روابط ایران و اروپا حداقل در وضعیت قبل از خروج آمریکا از برجام قرار نگرفت، بلکه در مسیر تشدید تنش نیز حرکت کرد؛ زیرا در 5 اسفند 1400 روسیه به اوکراین حمله کرد. بر اثر این حمله مذاکرات در جریان احیای برجام تحتتاثیر منفی قرار گرفت؛ به این معنی که طرف روس، احیای برجام را منوط به معافیت این کشور از تحریمهای اعمالشده غرب علیه خود پس از شروع جنگ در روابط با ایران کرد. در تیم ایرانی نیز این نگاه شکل گرفت که بر اثر جنگ روسیه، غرب به انرژی ایران نیاز پیدا خواهد کرد و بنابراین ناچار است امتیازات بیشتری بدهد. مساله به این مورد محدود نماند و در تابستان 1401 ادعاهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران به روسیه کمک تسلیحاتی میکند. تداوم انتشار اخباری از این دست و تایید آن توسط اوکراین، اتحادیه اروپا و آمریکا، روابط تهران و بروکسل را در معرض تشدید تنش فزاینده قرار داد. این موضوع در کنار حوادث داخلی پاییز 1401 در ایران، فضای روابط ایران و اروپا را در جهتی کاملا منفی دگرگون کرد. بر اثر این وضعیت، اتحادیه اروپا به همراه بریتانیا موجهای مختلفی از تحریم علیه ایران وضع کردند که یکی از آخرین و مهمترین آنها منع ورود هواپیماهای ایران به اروپاست. علاوه بر این فعال شدن اتحادیه اروپا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران نیز به عاملی جداگانه برای تشدید تنش علیه ایران تبدیل شده است. این روند قابل پیشبینی بود؛ زیرا اگر تصور و برداشت اروپا این است که ایران با حمایت از روسیه علیه امنیت اروپا کار میکند و از آنجا که امنیت بالاترین اولویت برای هر دولتی است، طبیعی بود که اروپا متاثر از برداشت خود به سمت اعمال تحریم علیه ایران حرکت کند.
آنچه برای دو طرف در شرایط فعلی ضرورت دارد توقف روند فزاینده تشدید تنش است؛ زیرا تداوم این روند به معنی وقوع پیامدهای منفی برای ایران و اروپاست. اگر اتحادیه اروپا در مسیر خصومت بیشتر و شدیدتر علیه ایران حرکت کند، نمیتواند فاصله گرفتن ایران از جنگ روسیه را انتظار داشته باشد. از طرفی همراهی و همنوایی دو سوی آتلانتیک یعنی اروپا و آمریکای ترامپ علیه ایران نیز تامینکننده منافع و رفعکننده نگرانیهای امنیتی تهران نیست. در جهت توقف روند تشدید تنش، جمهوری اسلامی ایران باید ملاحظات و دغدغههای امنیتی اتحادیه اروپا را به رسمیت بشناسد و در مقابل، اروپا نیز منافع ایران و حفظ تمامیت ارضی آن را یک اصل مهم و مسلم برای خود بداند. هرچند مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا 9 آذر در ژنو از سرگرفته شد، اما تیم ایرانی باید با درک شرایط موجود در جهت تسریع مذاکرات مفید و منتهی به نتیجه تلاش کند؛ زیرا :
اول اینکه نقش سنتی اروپا در میانجیگری بین تهران و واشنگتن با توجه به روی کار آمدن ترامپ مفید است. مادامی که ایران از گفتوگوی مستقیم با آمریکا برای حل تمامی مشکلات اجتناب میکند، وجود بازیگرانی مانند اروپا لازم است.
دوم اینکه با توجه به وضعیت روابط ایران و آمریکا، اروپا همواره محلی برای تامین سرمایه و تکنولوژیهای موردنیاز برای ایران بوده است. نداشتن روابط با آمریکا و اروپا به معنی محروم شدن ایران از بخش بزرگی از اقتصاد دنیاست.
سوم اینکه ایران و اروپا منافع مشترک زیادی در خاورمیانه دارند که تعقیب و پیگیری این منافع میتواند به تقویت صلح و ثبات در خاورمیانه کمک کند.
چهارم اینکه پس از آنکه ایالاتمتحده، سپاه پاسداران را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد، فشارهایی بر کانادا، انگلستان و اتحادیه اروپا برای انجام اقدام مشابه از طریق کارزارهای مختلف وارد شده است. موفقیت این کارزارها ممکن است روابط تهران-اروپا را وارد مسیر بدون بازگشت کند.
پنجم اینکه برای از سرگیری مذاکرات هستهای و امضای توافق جدید، ایران نیاز دارد که اتحادیه اروپا نقش مثبتی ایفا کند. نقش اروپا در مذاکرات هستهای پیشرو غیرقابل نادیده گرفتن است. به این خاطر ایران باید بتواند با هر 5عضو مذاکرات هستهای روابط سازندهای برقرار کند تا بتواند به توافق هستهای مطلوب برسد.
-
شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰:۱۴
-
۱۲ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1223503/